يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عارف افشاری (جاوید الف)
آخرین اشعار ناب عارف افشاری (جاوید الف)
|
بارقه های باریک مهتاب
میچکند در لیوان آب
قرص را میخورم
میروم در خواب
به رویا مردیست خسته
زجور زمانه دستهایش ترک بسته
دو گامش پس تر
زنی در قاب عکس خاک خورده
تنها
میزند دروغین لبخند را به آزادی
به یاد آرم اما
کین کبوتر سالها پیش مرده
با ساچمه تفنگهای بادی
کمی آنطرف ترها
هاله ای از مرگ
ایستاده سرمست
فشرده داس آهنین در دست
اشارت میدهد معکوس
با انگشت راست شصت
گریزم
در هزار توی افکاری کز خرافه حاصل شد
ارواح میگویند
به جای جبرئیل
خدا خود بر ما نازل شد
دعا ندارد حاصلی
بر آنش که از خود غافل شد
دیوارهای این زندان
ندارند تاب تحمل افکار مرا
همه در فکر آنند
که ماشینی کنند رفتار مرا
خود نیک میدانم
که بعد از رفتنم
می ستایند گفتار مرا
لیک
دیگر چه سود در عدم..
برمیخیزم از خواب به آرامی
هنوز هم ولی
در این چاردیواری محبوس
(میگویم با خودم
این که رویا بود
وای بحال کابوس...
پس از چند ماهی غیبت برگشتم
نمیتوانم ننویسم
تقدیمی به تمامی دوستان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تشکر از تقدیمی بسیار زیبا و پر معنی شما
به شعر ناب خوش برگشتید
محبت آوردید
موفق باشید