راه پُر از اژدها
مچاله شده دراین راه پُر از اژدها
امیدم فقط به توست ، خدای خوبم
درمیانه ی اینهمه نفْس پُر اشتها
امیدم فقط به توست ، خدای خوبم
مرا بِرَهان ازچنگال اینهمه نسبت به تو بی هوسی
مرا بِرَهان ازچنگال اینهمه نسبت به دنیا بوالهوسی
مرا بِرَهان ازچنگال اینهمه بی فکری
مرا بِرَهان ازچنگال اینهمه بی ذکری
من درمیان اینهمه گردابها غرقم
آیا این است عاقبت حقّم ؟
میخواهم غرق درتو شوم
نپسند که بی نصیب از تو شوم
منی که خاکستر شده ،
در میان اینهمه ، رعد و برقم
مرا دوباره بساز به توبه ای نصوح
با رضایتت ، لبخند قشنگی بر لبانم بنشان
نپسند اینهمه لولیدنِ این بدکرده ی توبه کاررا ،
درغم
تو تنها طبیب حاذق منی
ببین که چگونه مثل مار ،
به دُورِ تن چون شیلنگی از زهرِخود میگردم
بین که چگونه مثل یهودیانِ سرگردان
دراین بیابانِ بی ستاره و خورشید
درمسیری چهل ساله
به کفاره ی گناه
به دور خود میگردم
ببین که چگونه مفتضحانه
درمیانه ی یکعالمه دردم !
بهمن بیدقی 99/9/4
مناجاتی بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
موفق باشید