سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      بینوایان

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۶:۳۸ شماره ثبت ۹۳۱۵۵
        بازدید : ۱۶۰   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      بینوایان
       
      هرچه می گفتم من
      فوری نقدش میکرد
      آنهم با بی ادبی
      جواب هرچیزی آماده ،
      در آستینش داشت
      جواب ، حتی بی سؤال
      مثل چِک بود به روز،
      از برایش
      فوری نقدش میکرد
       
      بدو گفتم :
      مگر تو کار نداری جز من ؟
      مگر بازرس ژاولی ؟
      بجز تعقیب منِ ژان وال ژان
      کار نداری دیگر ؟
      او هم یک عمر،
      عمر آزگاری
      فقط او را ، به بندش میکرد
       
      دمِ ژان وال ژان گرم
      آنهمه تلخیِ دوران ،
      با کمک‌های دمادم
      چه به زیر گاری ،
      چه به یاریِ کوزت
      لحظه ها را تبدیل ،
      به قندش میکرد
       
      زندگیِ خود را، بهر قول خویشتن گذاشته بود
      قول به فانتینِ مریض
      قول به حرمتِ قشنگ مادری
      آنهمه وقتِ نگهداریِ ازبچه ی بی مادر و،
      با آنهمه لرزش ،
      به لبهای کوزت ، لبهای قشنگ یک یتیم
      همه وارونه به خنده ش میکرد
       
      ولی آن بازرسِ بدمصب
      بی شعور بود
      نمی فهمید چیزی
      گیرداده بود یک عمر به مردِ بدبخت
      آنهم بهر چه خطایی ؟
      یه خطای کوچولو
      یه خطای مسخره
      به جُرمِ گرسنگی و،
      همه اش یک تکه ی نان
      چقدر درآن موضوع فاصله بود
      بین جُرم و تقاص
      آخر آن بدبختِ دوران
      خواسته اش چه بود از این زندگی ؟
      خواسته اش چه بود از این دنیا ؟
      بجز یک سقف و کنارش ،
      تا نمیرند از گرسنگی
      قدری آب و  نان
      ولی آنها را هم
      براشان تبدیل به زهرش میکرد
       
      ژاول شانس اش این بود،
      که یه نابودگری ، چون آرنولد
      جای ژان وال ژان نبود  
      درآنصورت صورتِ نحس اش را
      میریخت به هم
      مهره های فقراتِ بدن نحس اش را
      با آن اندامِ قناس
      مثل پیچ و مهره
      که بد پیچند به هم
      تک به تک
      دنده به دنده ش میکرد
       
      بهمن بیدقی 99/9/16
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۲۰
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و پر معنی است
      دستمریزاد خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۱
      باسلام وعرض ادب استادبزرگوار
      خیلی ممنونم از مهر شما
      شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴
      درود فراوان ادیب فرزانه جناب بیدقی گرانقدر وبزرگوار 🌷
      بسیار زیبا بتصویر کشیده ای چون همیشه 🌷
      قلمتان مانا 🌷
      سلامت وتندرست 🌷
      در پناه حق 🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۱
      باسلام وعرض ادب استادبزرگوار
      خیلی ممنونم از مهر شما
      شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۰
      سلام وارادت
      به استاد وشاعر وهنرمند بزرگوار
      همیشه قلمتان وزین نویساباد
      دلچسب و زیبا شعری بود
      هزاران درود
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۵۰
      باسلام وعرض ادب استادبزرگوار
      خیلی ممنونم از مهر شما
      شاد باشید
      درپناه خدا
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
      در معنا و زیبا و پر قدرت هم شعر هم رمان هم دلنوشته و کلی زیبایی خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۲۵
      با سلام و عرض ارادت دوست خوبم
      بینهایت بزرگوارید
      همیشه لطف دارید و سرشارید از مهر
      همیشه سلامت باشید و درپناه حق
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۱
      دورود بر جناب بیدقی
      زیبا سروده اید
      قلمتان سبز
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۱
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاس بیکران از محبتتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۵۹
      دمِ ژان وال ژان گرم
      آنهمه تلخیِ دوران ،
      با کمک‌های دمادم
      چه به زیر گاری ،
      چه به یاریِ کوزت
      لحظه ها را تبدیل ،
      به قندش میکرد


      درود های بی نهایت به شما

      جناب بیدقی بزرگوار و ارجمند

      زیبا بود و پر‌ محتوا

      رقص کلامتان مستدام 🌹💫🌹💫
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
      باسلام وعرض ادب واحترام بزرگوار
      سپاسگزارم از لطف و محبتتان و ممنون از حضور ارزشمندتان
      همیشه سلامت باشید و شادمانه
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0