سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مسکن

        شعری از

        مهدی ترابی

        از دفتر اشعار کسی که شاعر نیست... نوع شعر ترکیبی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۹ شماره ثبت ۹۳۱۴۱
          بازدید : ۳۸۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی ترابی


        کاش درد نامردی مسکن داشت
        این درد از رو شونه بر میداشت
        کاش بی مرامی ها مسکن داشت
        یا تلخ کامی ها شکر میخواست
        از این بدی ها سخت بیزارم
        با بی مرامی ها خود آزارم
        ای کاش این غم ها تمومی داشت
        یا تلخی دنیا شکر می داشت
        این قهوه ی تلخی که دنیا بود
        شیر و شکر که دست اون بالاست
        هر روز از دیروزمون کم شد
        این قصه با غصه هماهنگ شد
        ای کاش این قرصای اعصابم
        سردرد های شب . پس از خوابم
        سیگار های ناشتا با غم
        ای کاش یک روزی تمومی داشت
        من گم شدم اما نمیدونم
        این گم شدن درمان این درداس
        شاید بشه روزی از اول شد
        دنیای من یک غول نامرده
        با این شبا تا صبح بیدارم
        زیر زبونم قرص میزارم
        این قهوه ی تلخ پر از تکرار
        سیگار و هی سیگار و هی سیگار
        شب صب شده اما نمی فهمی
        پا میشی و میگی چ بی رحمی
        به زندگی لعنت بده صد بار
        سیگار باز سیگار باز سیگار
        سیگارهای بهمن قرمز
        تو چای بی لیوان خود مردن
        اون بچه های شاد دیروزی
        تو جوب اب زندگی بردن
        از هر شب و روز بدون تو
        من این من خستم که بیزارم
        من یک پسر بچه پر از خنده
        با لب هایی صورتی بودم
        چشمای من براق و مشکی بود
        مشغول بازی با خودم بودم
        چی شد که من امروز درگیرم
        از زندگی و هر چه هست سیرم
        کی از من و قلبم خبر میداشت
        از چوب انگشتم تبر می ساخت
        ای کاش این روزا تموم میشد
        ای کاش نا مردی مسکن داشت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۵
        درود بزرگوار
        گلایه آمیزی بسیار زیبا بود
        از مصیبت های جوانی
        نگران نباش
        بعد ها فراموش مینمایی خندانک خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۱
        تشکر استاد
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
        با ارادت
        امیدوارم
        همواره در عالم شعر بتابید
        هزاران درودبر اشعار زیبایتان
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۳۶
        خیلی ممنونم استاد این مدت اشعار گذشته رو میگذارم بعدا که بفهمم دوستان کدام شعر رو بیشتر پسندیدن سبک مشابه و قویتری خواهم گفت
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۳
        درود بر تو
        افرين احسنت خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۲
        قربان شما دوست عزیز و شاعر گرانقدر پاینده باشید
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
        درود برشما
        زیبا سرودید
        برقرار باشید
        خندانک
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۲
        درود بر شما به جمع دوستان شعرناب خوش آمدید
        بسیار عالی
        کاش چنین مسکنی را در دارو خانه ها می فروختند. اما نگرد می دانم که پیدا نخواهی کرد.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7