سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 6 آذر 1403
    25 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 26 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۶ آذر

        جرس

        شعری از

        میثم علی یزدی (آیت)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴ شماره ثبت ۹۲۹۱۶
          بازدید : ۴۴۱   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میثم علی یزدی (آیت)
        آخرین اشعار ناب میثم علی یزدی (آیت)

        من از آن روز که در بند توام آزادم
        منم آن سهره که در پنج توام دلشادم
         
        زان زمان تاب بدادی گیسویت بی تابم
        همچو اسفند برآتش برویت بی تابم
         
        مرغ دل دانه ات برچید به دام افتادم
        سالیانیست که در تور توام صیادم
         
        خسته جانم و مخمور به دستم جامی
        آمدم سمت شرابت بگیرم کامی
         
        همچنان می‌کشی ام سوی خم این بیجان را
        درد،ساغر که ندادی بگیر این جان را
         
        سرزنش نیست به چشم و سر از این رسوایی
        کل اجزا همه درگیر از این شیدایی
         
        من از آن دم که به بازار،غمت جار زدم
        دل ودین سمع و بصر جملگی بر دار زدم
         
        بس که شاگردی دکان متاعت کردم
        زدم آخر دکان به طاعتت زار زدم
         
        جان بدادم به رهت سوده وبیمار شدم
        «که به جان آمدم و شهره بازار شدم»
         
        من از آن چنگ که در تار مویت چرخاندم
        نغمه ی جان ز جرس از نفست سر دادم
         
        من از آن شب که گریان شدمت خندانم
        من از آن بزم که رقصان شدمت شادانم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
        درود بزرگوار
        عارفانه و زیبا بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
        شعرزیبایی بود
        همیشه برقرارباشید
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۳
        سلام

        من از آن دم که به بازار،غمت جار زدم
        دل ودین سمع و بصر جملگی بر دار زدم

        این قسمتش عالی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        واقعا دستمریزاد


        پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۵۵
        جان بدادم به رهت سوده وبیمار شدم
        «که به جان آمدم و شهره بازار شدم»

        درود های بی نهایت به شما جناب یزدی

        سروده ی زیبا و دلنوازی بود

        بسرایید به مهر و مانا باشید 🌹💫🌹💫
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4