يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
آخرین اشعار ناب فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
|
آن یکی خاکی نبودش به تن ز کیمیا درمانی/ نه بودش زر و نه خون و نه اقبال نه حتی جانی
چون گذشت تتمه های جان چون زمان از تنش /دید روبرویش سلبریتی ترین و بگرفتا دامنش
گفت با آن شهیر جذاب داس خاص بدست/باک غم عزیزان ،ورنه مرگ فقط درد مرا تسکینست
گفتا باکت نباشد عکس و امضا می دمت /لیک اینجا نه آنجا که چون روز اول عزیز وخوش دیدمت
گفت خدارا دمی ،دیدم کسی آمد با یاخته ای بنیادی/ گفتا سرابست چون که مهر اخته است در این آبادی
گذر از من ناکرده از در انسانیت ناید به امیدش مشین / برمت جایی که گذر گاه همه است،بیا خوب ببیم
مثل همه همیشه آرزوم بوده غم افسا باشم ولی با یک اشتباه کوچیک یا شایدم بزرگ غم افزا شدم و تنبیهی که می گرفتم کمترم از اشتباهم بوده مجبور بودم خودم خودمو تنبیه کنم
معلم ادبیات صفر میداد و می گفت برم تو فرهنگ لغت دنبال غم افسا و غم افزا بگردم و فرق این دو کلمه رو بیارم
معلم املا 19میداد و می گفت یک صفحه از غم افسا بنویسم
ولی اگه معلم عرفان میداشتم بهم جای نمره فرصت میداد تا غم رو با آرزوهام آشنا کنم و اونوقت وقتی غم هام زیاد میشد یادش می افتادم و غمهایی که تمام آرزوهامو پوشوندهبود رو افسون میکرد تا همیشه یادم می موند که تا درمان نیستم درد نباشم
خواهش می کنم جای معلم نداشتم باشید
من تازه فهمیدم که با دادن 2سی سی خون میشه فهمید که آیا سلول طلایی داریم که به درد بیماری بخوره باید به شما هم می گفتم ،اگه می دونستید لطفا به بقیه هم بگید چون خیلب ها مثل من نمی دونن و الان خیلیا منتظر این سلولهای طلایی هستند.
|
نقدها و نظرات
|
درود .مننون . زنده باشید و سر سبز | |
|
☺بازدیدکنندگان محترم این صفحه لطفا شعر اعتراف از جناب قنبرپور که با همین موضوع ولی با بضاعت شاعرانه و و بی تصنعو واضح سروده شده رو. بخوانید ،ممنونم ،لطفا بخونید☺ | |
|
جبران کردنی نیست این لطفها و خیال خام جبران کردن فقط قدر دانم | |
|
ممنونم درود بر شما مهربان بزرگوار | |
|
درودها بر صوفی خموش شاعر شقایق های وحشی . اقبال رامتون باشه
| |
|
درود بر رامینه ابر مهربان دنیا . احساس میکنم یک قطره آلوده هستم که برای یک دریای بی غش جواب می نویسم می نویسم | |
|
درود به شما .منت باز نگرانی مثبتتون در نظر و در منظره سازی زیبای شعرهاتون هستم | |
|
درود درود درود بانوی انرژی بخش .و شادی سرا الهی سرایتان لبریز از شادی باشد همیشه به چشم خودم دیدم انرژی یعنی خود خود تو /پس چرا می گن همش ای مساویه با ام سی دو ؟
| |
|
درود بر برادر عزیز و شاعر و خوش نظرم | |
|
سلام بر جناب مانا بزرگوار . یادم به گزینه نقد نبود .ناخواسته زحمتتون رو کم کردم.و خودم هم از رحمت نقد بی بهره .ولی ممنونم خودم واقفم پر از نقده مطمئن بودم حداقل یک شاعر واقعی پیدا می شه که بخواد یک شعر واقعی در مورد این موضوع بگه گلستان وجود پر جودتون پر طراوت | |
|
درود به جناب تختی بزرگوار و مهربان .منت بار نظر و شعر و داستانهای لطیفتون هستم | |
|
لطف عالی مستدام و پر برکت جناب شهنی | |
|
سلام به پسر مهربان با ادب و با تدبیر در واقع(که می دونه فصل فصله درسه) و شاعرمان . خوشحالی شما به ما هم سرایت کرد و امیدوارم الهی مستدام باشه منت گذاشتی به صفحه من آمدی شعرمو خواندی البته که از هر وجه به پای شعرهای مقوی شما نمی رسد ولی تمام روزی سر و چشمم هست بی دریغ
| |
|
ممنون گلستان نظرتونم ،باشد که لایق باشم | |
|
سلام به شما مهربان .ممنون از شما که مهر رو در قلبها گوشزد می کنید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
آموزنده
اهداء خون کار بسیار پسندیده ای است