يکشنبه ۲ دی
داغ برادر شعری از نصرت یوسفی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵ شماره ثبت ۹۲۶۱۰
بازدید : ۲۸۵ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب نصرت یوسفی
|
آنکه جان بود مرا وای دگر نیست که نیست
درد از این درد بتر بهر بشر نیست که نیست
بی تو ای گل چه کند باغ در این فصل خزان
بلبلی بی تو دگرنغمه بسر نیست که نیست
بـــارها رنگ خــدا دیــده ام از چشــم ترش
ازچه روهیچ درین چشم اثرنیست که نیست
درد معشوق چـه غمگـین بکـشد عـاشق را
که مرابی توبه جزخون جگرنیست که نیست
رفتی و بی تـو فنـا گـشت همه زنـدگیم
بد تر از هجر توام درد بسرنیست که نیست
گفتمش این عاشقی را زکه آموخته ای
گفت عاشق شدن اینجا که هنر نیست که نیست
نصرت ار مردی بجو آن قاتل عشاق را
چونکه جستی ازخودت هیچ خبرنیست که نیست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود