خوابهای آشفته
نمیدانم تازگی ها ، برسرِ خوابهای من
چه بلایی آمده است ؟
گاه سایز آدمها ، همه گُنده ست
مثل غول ها
که دراینصورت فضای خوابهایم
با وجود عدالتی که در قد و قواره شان جاریست
زیاد نگران کننده نیست
گاه سایز آدمها ، همه ریزست
مثل مورچه ها
که دراینصورت بازهم فضای خوابهایم
با وجود عدالتی که در قد و قواره شان جاریست
زیاد نگران کننده نیست
ولی گاه سایز آدمها ، ریز و درشت است
اینجاست که خوابهای آشفته
همچنان پلوی شِفته
مردمانِ بقدرِ برنج ، درنظرها گُم میشوند و،
قاشق های حریص ، همه را می بلعند
همه ، در وجودِ یک مُشت غارتگر،
گم میشوند
دراینصورت خوابهای من
پُر از کابوس میشود و کابوس ،
دریغ از حضورِ زیبایی ، همچنان طاووس
اینجاست که خوابهای من ،
پُر ازظلمهای ریز و درشت است
اینجاست که دیگر نگرانی هست
زیاد هم هست
اینجاست که دیگر، عذاب هست
آسمون قرمبه ی ناله و نفرین ،
سپس رگبارِ اشکها هست
زیاد هم هست
اینجاست که درخواب هم ،
فکر میرود سراغِ آلیس
و این عالی ست
ولی یکباره درخواب هم ،
یادِ مرحوم والت دیسنی می افتم
و این خیلی بد است که او دیگر نیست
تا که رؤیایی کند و لطیف
عذاب اینهمه دردِ همچنان واریس
وقتی که سایزِ آدمها ، ریز و درشت است
خوابهای من ، پُر از ظلم است
روکردنِ دستِ اینهمه ظلم هم ،
کارِ شرلوک هولمز است
قدیمی ها می گفتند :
دلیلِ اینهمه خوابهای آشفته اینست که طرف ،
با شکمی سنگین و سیر خوابیده
به خود میگویم : آری همین است
این تن امشب ، سیر خوابیده
دراینصورت حتماً همسایه ،
با شکمی خالی خوابیده
هروقت که این تن ،
کم خورده وسبک خوابیده
حتماً همسایه ،
سیر خوابیده
حتماً یتیمِ محله هم ،
سیر خوابیده
حتماً محتاجِ محله هم ،
سیر خوابیده
رابطه ی من وهمسایه ومحتاج و یتیمِ محله را،
بگیر و برو تا سایزِ یک کشور
وقتی که شکمِ یکعالمه ریز،
گرسنه خوابیده
حتماً شکمِ کاردخورده ی یک مشت درشت ،
که اینجا را ، با سرِگردنه اشتباه گرفته اند ،
سیر خوابیده
بهمن بیدقی 99/8/24
بسیار زیبا و هنرمندانه مشکلات جامعه را بیان نمودید