مراحلِ عرفان
این چگونه ست که :
اینهمه عشق ، درونش متجلی شده است ؟
اینهمه علم ، درونش متولد شده است ؟
اینهمه مهر و محبت ، درونش
به زیباییِ محض ، متصور شده است ؟
اینهمه محبت وعشق وعلم
به هم آمیخته که
صاحبش عارفی ، وارسته و فرهیخته ،
نامش شده است
اما این عرفان ، چگونه و چه سان ،
در تن و روحِ مؤقر و قشنگش
اینگونه فخیم ، حک شده است ؟
اولین گام : طلب
او می خواست
دومین گام : عشق
عاشق شد
سومین گام : شناخت
معرفتی
گام چهارمین :
خدا شناسی و، حسِ عزیزِ عزتِ او
خودشناسی و، حسِ قریبِ ذلتِ خود
گام پنجم : درکِ توحیدِ خدا
لا اله الا الله ، فقط خدا
دور بریز جز او را
ای بنده ی خالصِ خدا !
گام شش : مدهوشی
یکعالمه حیرت ،
درمیانِ گردابی از،
دریای خدا
آخرین گام : فنا
دیگر او راحت شد
دارتی بود خورد به سیبل ،
آنهم کاملاً درست ،
در مرکز آن
درمیان آنهمه دایره ها
فقط یک خدا وسط بود ،
خورد به امتیازِ برتر، خدا
حل شد در روح خدا
دگر او تا به ابد ،
نمی بیند خود را ،
به میان دنیا
دگر او تا به ابد ،
فقط می بیند خدا را ،
به میان دنیا
مثل یک مشت شِکَر
"حل شده" میانِ آب
که شیرینی ازاوهست ولی ،
دیگرهیچگاه نمی بینی ،
ذرات اش را
به جز درچشمهای از،
یادِ خدا
بهمن بیدقی 99/7/9
بسیار زیبا و آموزنده بود
در شرح هفت شهر عشق
دستمریزاد
موفق باشید