درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و با ذوقم
جناب امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
دستمریزاد بزرگوار نقدی درخورو سزاوارانه نوشتید و ارزشمند است
به خصوصی که به تمامی جوانب شعر نیز سرک کشیدید
ونشان میدهد که به قول معروف کاربلد هستید و واقف
ولی در این موارد جای بحث است
( این که چرا یأس می تواند مانند مرغ ماهی خوار بخواند،
قطعا ذهنیتی بوده است که خوب از آب درنیامده)
1 ـ هر اثری امکان بهتر شدنش هست و خوب از کار درنیامده
دقیقا عین جملات کلیشه ای جناب فراستی است در نقد فیلم ها
روا می داردکه هماره تکیه کلامشان این است : می گوید
( در نیامده است ) و شاید سزوارتر بود نمونه ای بهتر را تقدیم می کردید)
2 ـــــ ( آزرده از یأسی که بر شاخ درخت سبز امیدم،
در راستای موجْ موجِ برگبرگ ش
شبیه مرغ ماهی خوار می خواند،)
در فراز های بالا بر عکس دیدگاه آن عزیز که به طور قطع و یقین اشتباه سهوی رخ داده است . که منظورتان همان (تشبیه عقلی به حسی) صورت گرفته و نه ( نه حسی به عقلی ) می باشد . اگر تشبیهی صورت گرفته است که حتمن گرفته و کلمه ( شبیه ) هم از ادات تشبیه است ولی این تشبیه از نوع حسی به عقلی نیست بلکه برعکس است از نوع عقلی به حسی و ملموس است . زیرا ( یأس) که پدیده عقلی است به مرغ ماهی خوار تبدیل شده است که حسی . ملموس است .
هم چنان که مرغ مربوطه، ماهی را می خورد ( یأس ) هم امید هارا
می خورد . و حتی اگر بپذیریم که همان گفته ی جنابعالی درست است .
و چندان درنیامده است . یک نوع تداعی آشنازدایی درونی دارد . شاعر برایش کلیدواژه های زیر را ارایه کرده است تا مفهوم گردد
توجه بفرمایید
( آزرده از جغدی که بر بام آرزوهایم
نشسته در هوای مفت یک گنجشک
هوو هووی شامگاه شوم دارد
یا این فراز دیگر .....
آزرده ام
آزرده از هر چه میانِ کِشته هایم
شبیه کِرم میغلتد)
در واقع همان تفسیر های ( یأس) است که بر شاخسار سبز روییده است .
این موضوع نیز آن قدر حتی در میان عوام و خواص رایج است که دیگر برای همه امری عادی شده است که می گویند ( آیه ی یأس نخوان) گویی که ( یأس) قبلا می خوانده است و ناخداگاه شاعر نیز می تواند متأثر
از همین جمله باشد
3 ــ یکی از تعریفهای شعر نیز این است
(شعر یعنی : ممکن کردن ناممکن در کلام )
و بی خود نیست که نابغه ی نقاشی جهان فرموده است
( ای کاش می توانستم قوطی کبریتی بکشم که در عین حال
خفّاش هم باشد) . امروزه دیگر جمله ( قبله ام یک گل سرخ ) و امثال
اینگونه جملات نقل محافل ادبی است. ولی در آن روزگاران اکثرا حیرت زده می شدند.
4 ـــ عبارات و تعابیرو تصاویر زیر
( شغاد مذهب رستم) ـــــ ( ساحل کف های زنجیری)
( شبهه ی تقوای ناجور) ـــ ( پشت دیوار فرار مغزها)
(از خواب سیاه ماه آسمانی می فشاند رنگ) ــــ ( آسمان را مکیده )
نشان گر این است که شاعر دغدغه ی تولید و کارهای میدانی دارد و
از کلیشه ها بیزار است . چه در آوردن آشنازدایی ها و درهم ریختن ساختارهای کلیشه ای . و به قول شاعرمان (دکتر فاضل نظری) میداند که گفتنی هارا در طی قرون گذشته تا کنون گفته اند و حرف تازه ای نمانده است و کارشاعر بیان آنها به زبان روز و تازه تر است . در واقع همان ایده ی چگونه گفتن بر چه چیزی گفتن را ارج می داند .
5 ــ در مورد اینکه آمدن اینکونه واژه ها و کلمات
( سجاده ــ خماری ــ زاهد ـــ خرقه ـــ صوفی و ...... ) در سروده ی شاعرمان . خط و سیر تعلقاتی را نشان میدهد حال چه حافظ و یا دیگر شعرای گذشته، شکی نیست . و اگر در سروده ی شاملو عبارات و تعابیری دیگری که از بیهقی گرفته اند ، حسن تلقی شده . بخاطر جهل ما نسبت به تاریخ است . واگر شاید این جهلمان نبود . در آنجا نیز همین مسایل را داشتیم . منتها شاملو به این کلمات کهن و مرده جان تازه دمید ( با بکاربردنشان در تصاویری که خودش ترسیم می کرد )
مثل کاری که حافظ با کلمه ( رِند) کرد و به آن ارزش مثبت تزریق کرد
وانتظار داریم شاعرمان نیز در همین مسیر حرکت کنند . هم فرهنگ واژه ها را حفظ کنند و هم ارزش افزوده ای بر آنان بیافزایند.
البته بعید نیست که شاعرمان در انتها وشاید به طنز می خواهد خودش را نیز از چنین گیروگرفتگی ها نجات دهد وتبرئه که دست
به دامان عبارتهای زیر شده است
ــــ ( شکستن در حریم واژه ها را بس کن
نمی خواند تو را یک تن پس از آشوب درهم رفته ی بیمار
همان بهتر که بی طغیان
که بی فریاد
که بی کردار
به پایان آید این دفتر
و تشکر از زحمتی که کشیدید و وقتی که صرف کردید که این خرد نیز به سهم خودم قدردان هستم و خواهم بود
با مهرو ارادت
سروده بسیار زیبا و دلنشین بود
چه سوال جالبی پرسیدی؟
ولی برداشتت از این موضوع منطبق بر واقعیت نیست
انتخاب اساتید بعنوان مدیر افتخاری توسط شخص مدیر مدبر شعر ناب
استاد ارجمند جناب احمدی زاده عزیز و گرامی صورت میگیرد
وظیفه خاصی هم ندارند
تنها به دوستان تازه وارد خوش آمد میگویند
بر سروده ها نقد می نگارند
و افرادی که تازه شروع به سرودن کرده اند
و یا مکانیسم های جاری سایت نا آشنا هستند
کمک مینمایند
این موضوع تقدم نظر مدیران افتخاری هم ناشی از نبوغ بی نظیر مدیریتی
استاد احمدی زاده عزیز و گرامی است
چون قبل از آن یک کاربر تازه کار تازه وارد و البته بیکار
همیشه پای کامپیوتر بود و نظر اول را مینوشت
و با بی خردی خود موجب دلسردی دوستان میشد
خصوصا افراد تازه وارد و یا اساتید محترم سایت را
بیش از دیگران نگران مینمود
و یا شاید دشمنان آشکار و پنهان سایت وزین شعر ناب
کسیرا تحریک کرده و یا خود یک حساب کاربری با نام مستعار
میگشودند و با سماجت موقعیت تظر اول را اشغال کرده و موجب دلسردی
دوستان خصوصا اساتید میشدند
به همین جهت تدبیر مدیر مدبر شعر ناب این حیله دشمنان آشکار و پنهان را خنثی نمود
موفق باشید