سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 بهمن 1403
    3 شعبان 1446
    • ولادت حضرت امام حسين عليه السلام، 4 هـ ق، روز پاسدار
    Saturday 1 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      شنبه ۱۳ بهمن

      سقاخانه

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۷:۱۹ شماره ثبت ۹۰۳۰۴
        بازدید : ۴۹۱   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      سقاخانه
       
      کریمانه همه گناه بی حد و حدودم
      می بخشی ، تو اِی خوب
      سخیفانه همه ناشکری ام تیری ست بر دل
      بدونِ قاعده ، بدونِ اسلوب
       
      حکیمانه همه جهلم به لطفت
      ندیده گیری و در دل نگیری
      وقیحانه تمامِ آن حماقتهای زشتم
      چو خاری میشود برشاخه ی گل
      که از اصابتش
      دستان پُر از خون
       
      چه بد کردار بودم عشق من !
      من را ببخشید
      ستم کردم همیشه بر خودم
      قلبم پُرست ، از گریه و خون
       
      یه روزی میگذشتم از کنارسقاخانه
      کنارش دختری بود
      شمع، روشن کرده بود و اشک میریخت
      ازآن هق هق های عاشقانه
      وجودم را نفهمید ، پشتش من ایستاده بودم
      همه حالم عوض شد سوی خوبی
      ازآن صدق و وفا ، حرفهای بس خوب
      میان آدما که بیشتر،
      سرگرم دنیای ، ناپایدارِ خویش اند  
      کمتر من دیده بودم
      اینهمه خوبی و سادگی و توبه  
      دلی ، تا این حد پُرخون
       
      به دیواره ی سقاخانه که من نگریستم
      به آن چسبیده بود
      یک مشت دعا و،
      گریه و خون
       
      من هرکاری که کردم ،
      ناتوان بودم از آن امیدکده ، قدرِ یک قدم گذشتن
      یک حوّای دوباره رانده از بهشت دیدم
      گمانم او هم سیبی خورده بود
      سیبی به رنگِ سرخ ، چون خون
       
      دگر بنده ای تا آن حد صادق
      به عمرم من ندیم که ندیدم
      یه مُشت پارچه و قفل ،
      یک مشت گره ،
      یک مشت رنگ ، سبزِ نمادین
      نمادی از دخیل های قلوبِ پُر امید بود
      من هم گریه م گرفت ،
      همچون وجودِ ناب آن حوّای ذهنم
      ولی اینبار اشکها
      نبود از جنس آب
      جنس اش بود از خون
       
      بهمن بیدقی 99/6/27
       
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۸:۲۲
      مناجاتی بسیار زیبا و عارفانه بود
      خاطره انگیز
      یاد سقا خانه ها بخیر
      اجرتان با سقای کربلا خندانک
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۰۱
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر محبتتان
      بسیار لطف دارید
      سقاخانه ها نماد امیدند و این صحنه را که وصفش کردم در سفری که به اردبیل داشتم نزدیک بقعه ی شیخ صفی دیدم و آنگونه گریه ی پاک دخترانه را یکباره شنیدم ، مدتی مکث کردم و برای همیشه خاطره ای شد در ذهنم از عبادتی خالصانه که امیدست به اجابت رسیده باشد .
      درهرحال ، ممنون . باب الحوائج دست گیرتان
      اجمل وثیق
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۴۰
      درود استاد محترم
      بسیار عالی⚘⚘
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پر از مهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۴
      درود فراوان جناب بیدقی ادیب وارسته وبزرگوار 🌷
      بسیار زیبا وپر احساس ترسیم شده 🌷
      دستمریزاد 🌷
      در پناه حق 🌷
      مسرور وپاینده 🌷
      ایام بکام 🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵
      باسلام وعرض ادب استاد بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر محبتتان
      بسیار لطف دارید
      خدای مهربان یاورتان
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۲۱
      سلام آفرین بر شما دست مریزاد
      بسبار زیبا و عارفانه بود لذت فراوانی بردم
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پر از مهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۰۷
      درود دوست عزيز
      زيبا و درخور
      افرين احسنت
      (لايك) خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۲
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پر از مهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
      سلام و عرض ادب
      بسیار زیبا و ناب نگاشتید
      قلمتان مانا خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
      باسلام وعرض ادب بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پر از مهر و محبتتان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3