خائوس خوابهایم🍃

سلام
علاوه بر شاهنامه فردوسی ، در میان کوردها ، لکها و لرها ( و شاید اقوام دیگر ایران ) شاهنامه هایی تقریبا همسو وجود دارد که البته در شاهنامه ی لکی ، بخصوص به مرگ فرامرز بدست سپاهیان بهمن بیشتر توجه شده .
ما لکها از دیرباز رسم شاهنامه خوانی داشتیم و به آواز مقامی آنرا اجرا کرده ایم . ( منظورم ابیات لکی ست ) دایی مادربزرگم یکی از معروفترین شاهنامه خوانان منطقه ی ما بوده است . حتا یادمه وقتی تا سال هشتاد برق در روستای ما نبود ، مردم دور فانوس جمع شده و به شاهنامه خوانی مرحوم حاجی بابا یارمحمدی گوش میدادند و بر مرگ سهراب و سیاوش و فرامرز گریه میکردند و یا در سور گلندام و رستم دست میزدند و ... درویش ذوالفقار سراینده ی اشعاری ست به نام " روسم خوازین" که به معنی رستم خواهی میباشد . یعنی طلب کردن رستم
و این در زمانهایی بود که بیداد و جور زمانه مردم را به تنگ میاورد و از زبان کیکاووس در غار دیوسپید که رستم را به مدد خواست یا از زبان زال که پس از مرگ رستم مورد ستم آل گشتاسپ قرار گرفت ، رستم را به مدد فرا میخواندند . ( معادل دعای فرج شیعیان )
استاد شهرام ناظری در آلبوم آواز اساطیر این قطعه را اجرا کرده و یکی از ابیات آن چنین است :

ورای دو روژه باج و زال سنی
گلیم گوش گرتی پوس بور کنی


یعنی در دو روز از زال پدرت باج گرفتی . گلیم گوش را اسیر کردی و پوست ببر را دریدی

اما قضیه ی گلیمگوش :

زال با میدان رفتن رستم مخالف بود . و میگفت هنوز بچه ای اما رستم که رزم را دوست داشت ، ابتدا ببری شکار کرده و پوست آنرا بر تن میکند . سپس به سراغ گلیمگوش میرود که گوشهایش اندازه گلیم پهن بود و باعث خوف و وحشت و آزار مردم بود و گوشهای او را جدا میکند . سپس با نقاب سر راه زال قرار گرفته و دست دراز میکند که یعنی باج بده .. زال هم که بر و بالا و بازوی او را میبیند و از طرفی گوشهای یارو را در دستش ، انگشترش را باج میدهد .
وقتی به خانه میرود . رستم که زودتر از او خود را رسانده به پیشوازش میرود و انگشتر را به پدر نشان داده و از او پوزش میخواهد و زال مجوز رزم او را صادر میکند .
...
ضمنا قطعه ی روسم ( رستم ) را میتوانید در آلبوم آواز اساطیر استاد شهرام ناظری بیابید . و اگر پیدا نکردید به واتساپ مانا مراجعه کنید در خدمتم

سلام بانو غزانی گرامی
در ادبیات معاصر شاعران به دو دلیل
به نماد روی می آورند
۱.شعر سیاسی اجتماعی باشه
۲.مقتضیات هنری
و در کل اگر در اشعار شاملو و اخوان ثالث و یا نیما سفری داشته باشیم
میفهمیم بیشتر به دلیل فضای جامعه استبداد حاکمان ظالم
ناحقی و شاید اعدام...
روي همرفتـه رعايـت جانـب
احتياط و مصلحت ازسوي شاعران در بيان عقايد و انديشه بود، اما عامـل مهـم ديگـر، كـه
شاعران معاصر را به كاربرد اشعار نمادين و سمبوليك واداشت، مقتضيات هنري بود
که شاعران معاصر سعی داشتن بر عمق شعر بیافزایند
درواقع از اهداف آنها در كاربرد نماد يـا سـمبل در شـعر، خلـق بافـت و
ساختار شعري مبهم، عميق، منسجم، شعري تأثيرگذار در مخاطب، شركتدادن مخاطب در
جهت آفرينش معناي شعر، و درنتيجه حركت شعر از حالت تكمعنايي بهسوي چندمعنايي،
و واداشتن خواننده به درنگ و تأمل بر معنا و مفهوم شعر بود. چنانكه نيمـا خـود بارهـا و
بارها در آثار و دستنوشتههايش بر اين امر تأكيد ميورزيد و ميگفت:
آنچه عمق دارد با باطن است. باطن شعر شما با خواندن دفعة اول البته بايد به دست نمیاید اما خب چیزی که مهمه اینه که باید در انتخاب سمبل هشیار بود و در حد امکان طبیعی
و البته معتقد بود چیزی که عمیقه مبهمه
نمیدانم در تعریف از شما زیاده روی میکنم یا نه
اما با این شعر چیزیکمتر از آن شاعرین ندارید
و در آینده ای نزدیک میبینم
که حتی بهتر از آنها میشوید
و چقد خائوس خواب هایتان جالب بود
موفق باشی

درود.نقد شعر خائوس خوابهایم...خانوم غزانی
نکته ی اول تمام بندها دارای حداقل آرایه ی شعری هستند،سپاسگذارم که به نثر نرفتید،بنده به شخص خودم بند بدون آرایه را در شعر سپید هرگز قبول نمیکنم
شاعر باید پشت واژه ها حرف بزند...

نکته ی دوم: داشتن صور خیال...این خیال انگیزی است که از هرچه در بدنه ی شعر مهمتر است...و این شعر صور خیال دارد...اما کافی نیست کمی باید خیال انگیز تر میبود تا درجه ی کیفی بهتری به بدنه ی شعر میداد...

نکته ی سوم یک سوال است که با عنوان یک جوینده ی دانش شعری از شاعر میپرسم: رابطه ی خائوس با خواب شاعر چیست؟چرا خائوس؟ واصلا خوابهای راوی چه بوده اند؟آیا کلیدی بر قفل های این شعر ارائه شده است؟
مثلا چرا چلچله باید تخم خشخاش را بکارد؟
استفاده از نماد چلچله برای این امر چه دلیلی دارد؟

از اینها که بگذریم واقعا تعجب میکنم این خواهر من هر بار به فاصله ی یک هفته اندازه ی یک سال پیشرفت میکند...آفرین و زنده باد که بر تو افتخار میکنیم.