يکشنبه ۲ دی
تاوان3 شعری از مهدی مرادی
از دفتر تاوان دلتنگی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۱۱ شماره ثبت ۸۹۷۴۷
بازدید : ۲۰۰ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب مهدی مرادی
|
گذشت عمر گرامی همچنان باد
ولیکن لحظه ای قلبم نشد شاد
چنان عمرم به دست غم به سر شد
گمان بردم که من را غم بیازاد
اگر اینگونه باشد زندگانی
نمیخواهم دگر اینگونه رخداد
سفر کردم به صد ها شوق وامید
فغان از او که شوقم را فنا داد
نهایت خنده ای بر دل زد و رفت
منم در حیرت ازعشقم به فریاد
خداوندا دگر خود چاره ای بخش
وگرنه سرنوشتم بی بها باد
گذشته چون کهی بردل سواراست
مبادا لحظه ای ازسر بیفتاد
تورا در دل کنار خود نشانم
کنارم همچنان پر باشد از یاد
هر آنکس که نگاهی بر من آرد
بگوید که جهان او را نبیناد
شدم تنها میان این همه درد
به یکباره جهان درس غمی داد
ز بعد تو همه روزم سیاه است
میان این همه مردان دلشاد
سراسر طعنه و سخر و کنایه
زنند بر من که او وی را چه ها داد
نگاهت را به وزن شعر نینداز
شنو این بیت آخر را از این راد
منم شور بخت نابینای دوران
تویی آنکس که این غم را به من داد
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از وجودتان پایدار و سرافراز باشید | |
|
استاد خوبم ممنون از از لطفتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد
موفق باشید