جمعه ۲ آذر
دلتنگی ۴ شعری از مهدی مرادی
از دفتر تاوان دلتنگی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۲۵ شماره ثبت ۹۹۶۵۰
بازدید : ۱۶۵ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب مهدی مرادی
|
بی تو ندارم آرزو، در لابه لای زندگی
بی من تو باشی پر ز شور در کسوت آزادگی
بی غم نشد دنیای من، سرشارم از دردی سترگ
بی تو شدم من بی ثمر در انتظار کام مرگ
بی من شدی عشقی خموش در دفتر دوران ما
بی تو شدم دردی نهان این شد همه زندان ما
بی من نداری ثقبه ای اندر میان روزگار
بی تو شکافی است عظیم بین خدا و کردگار
بی تو شدم خوار و ذلیل زان که ندارم دلکشی
بهرم شدی حورالعظیم، نیمت ندارد ارزشی
بی تو خموش است نای من دردی فتاده در سخن
بی من چه دانی غم که چیست حالی بپرس از حال من
قولی ببستم یک زمان گفتم به آن پیمان زنم
بی من شدی در یک زمان تنها شدم من ای صنم
بی تو صدایم خفته است حال دلم آشفته است
بی من تو گویی یار من عهد خودش را رسته است
بی تو پر از خالی بود قلبم ز هر نامهربان
بی من پر است از خلوتت با یار خود ای مهربان
بی تو کنم هر شب دعا بر درگه خیر العطا
بی من که هستی شادمان، خیری بود از آن دعا
بی تو چنان غم خورده ام گویی که قطعا مرده ام
بی من نکردی پرس و جو، شاید تو را افسرده ام؟!
بی تو دو چشمم پر زخون بی تو سکوتم در سخن
بی من برو در فکر باش این شعر هم شد کار من
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست