چهارشنبه ۱۷ بهمن
تو شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۵ شماره ثبت ۸۹۴۸۰
بازدید : ۱۶۵۵ | نظرات : ۹۱
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
مرگ
در ردای ژنده ی گرسنگی
جان چندین کودک را گرفت
مرگ
شروع به بمباران فلان مکان کرد
مرگ
همه جا زندگی می کند
مرگ...
.
.
.
خسته ام امّا
باید در این جهانِ دلمرده
قیامتی از عشق
بنا کنم
با مضراب قلم
بر تارهای دفترم می زنم
نت هایی از جنس تو
اندام کاغذ را
بوسه می زند
شجریانِ شعرم
در گوشه ی عشاق
آواز سر می دهد
مرصع تن ات
از کدامین معدنِ نور
استخراج شده
که سیاحت صبح
در حرمِ پیراهن ات
اتفاق می افتد؟؟؟
از غیب ندا آمد
دیوان زیبایی اش را
شمس سروده است
که هزاران مولانای شوق
در صعومه ی کرامات او
به سماع رفته اند
ناگهان یکی درونم
حلول کرده و گفت:
"خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی
عجب ار باز نیاید به تن مرده روانش"
چنان خالق خرقِ عادتی
که انگشتانم
زیر دستانِ نوازشت
پیانو شده اند
تا به جای صور اسرافیل
از وجود من
نوایی نواخته و
مردگان زنده شوند...!!
پ_ن:
این شعر را تقدیم میکنم به چند کس:
شیخ اشراق مانا و لیلی اش که رایحه ی گلاله ی مهرشان بر تن هر گل نشسته و مدهوش اش کرده است.
سلمان و محبوب اش که در سکوت آبی و دریا مه ادراک اشتراک مزه مرگ را در ترازوی تفکر نهادند.
مجید و الثیا اش که حقیقت را برای وجودم گوهرتراشی کردند.
و همه ی بچه های قبیله که دوستشان دارم و خواهم داشت.
مرصع:جواهرنشان
بیت داخل گیومه از حضرت سعدی است.
تو
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
|
خاله ی بزرگوارم ، به هر زبانی که بگویم دوستت دارم باز هم حق مطلب ادا نخواهد شد . بی نهایت خدا را شاکرم که درین سایت با شما و عزیزانی مانند شاهرخ عزیز و ابراهیم هداوند مهربان ، یداله آصفپور نازنین و دیگر ادیبان و منتقدان خبره آشنا شدم . دست همه ی شما را اگر نبوسم ، آیندگان بر ناسپاسی ام گواهی خواهند داد | |
|
سلام مادر مهربانم چه ظریفانه نگاه این شعر و به قدمهای کلامتان مبارک کردید شما همیشه مهربان بودید و هستید این چند روز که نبودید ناخواسته اهلی دلی رنجور شد و گفتم به نوبه ی خودم دلجویی کرده باشم که بگویم همه دوستیم.... سایه ی محبتان همیشه بر سر این واژگان مخلصات | |
|
درود جناب بدری عزیز من نوعی اصلا ازشمارنجشی به دل ندارم وهمیشه هم زیرشعرهایتان آمده ام وانتظاری هم ندارم چون به قولی محبت کردن برای اینکه تلافی کنند که محبت نیست یعنی همیشه سعی کرده ام تاجاییکه می تونستم زیرشعر همه ی دوستان برم سپیدو سیاه کلاسیک ونو فرقی نداشته ونداره وامیدوارم بازهم بتوانم مثل قبل بدورازهرگونه حاشیه ای درکنارشما عزیزان باشم موفق باشید همیشه | |
|
سلام بانو عجم مهرِ بی توقع شما بر هیچکس پوشیده نیست خوشحالم که مثل همیشه سخاوتمندی شمارو داریم و خواهیم داشت | |
|
سلام شیخ المانا
وقتی میای و مارو از باقلوا بستنی کلامت محروم نمیکنی چیزی ندارم جز اینکه منم به دنده کبابِ سپاسم دعوت ات کنم... اون شعری هم که گفتی خرناس بود واقعا سرای ما سرای وحشته... بایدم بعضی اوقات کلاممان شکل ترس بگیره... اعتقادمم اینه اشعار کلاسیک پشتوانه ی خیلی مستحکمی برای نوسراییه یعنی تا برای لشگر کشی سعدی و حافظ و ...از سرداران کلامت نباشن نمیتونی سرزمین جدیدی و فتح کنی...
هالییوودی میذارم لای نون سنگک تقدیمت میکنم😄😄
خلاصه برق گرفته ی چشماتیم😉😉 | |
|
سلام شیخ السلمان که مولای کلماتی به مولا
این کلمات چه مسرورند وقتی تو از اونا تمجید میکنی
دور از جانت دادا هرچه که هست ما میدانیم تو از وادی خیر تحفه ی کلامت و برای هر صحفه ای به ارمغان میبری...
این صفحه هم با حضور چنان شمایی نور و نوای آموزش میگیره...
باش که بازار این واژه ها بدون تو کساده..
بقول خودتم هرکسی نقد میخواهد حسابی باز کنه و بعد...
چه صبحی شود صبح دیدار ویروس کرونا از خجالت میره رد کارش 😄
خاکم و خاکات
| |
|
سلام فرشید جان سپاس که اینجایی استادم خودتی | |
|
سلام رفیق ![خندانک خندانک](https://sherenab.com/uploads/templates/images/smiles/2.gif) کم نظیر حضور توست | |
|
سلام سحر بانو چه کلمه ای را به کار بگیرم که روشنایی باطنت را توصیف کرده باشم خودت بگو؟؟؟ | |
|
ارادت خدمت شما دارم جناب شفیعی | |
|
سلام خوش قلب ترین چه بگویم که هرچی بگویم سرشت ات از آن نیکوترست... | |
|
سلام و سپاس که همیشه میاد و لطف میکند و لایکی هم به یهدگار برای ما جا میذارید | |
|
سلام بانو پاییزه حضورت طعم بهار و برای این صفحه به ارمغان آورد | |
|
سلام بر بی نقص ترین مازیار قرن همینکه که هستی خودش مهری بر رسالت این شعر هستش مخلصات و مخلصین | |
|
سلام شیخ الرفیق پیشکشی بود ناقابل انشالله خستگی و ناراحتی ات با دل همیشه مهربانت رفع و رجوع بشه... همینکه هستی خوش نقدیست دلنشین... میام تو افق دنبالت | |
|
سلام و مخلصات کام این کلمات دوباره شیرین شد با وجود شما... | |
|
سلام مالک دلها مخلصینات | |
|
سلام جناب شمیم که رایحه ی مهربانی اش را بر تن صفحه ام به یادگار گذاشته چاکرات | |
|
سلام و بی نظیرترینی مکاشفه کننده | |
|
سلام وکیل الدوله ی کلمات مخلصینون | |
|
سلام و سپاس بانو حسینی حضور شما هم در این صفحه تقدیمی ارزشمندی بود | |
|
سلام بر شکافنده ی نیل کلمات ممنونات | |
|
سلام نوردیده سپاس از گا افشانی مرامت | |
|
سلام بانوی کهکشانی نام شمارو تو فرهنگ دهخدا سرچ کردم هم معنی اش صلح شد | |
|
سلام چه رخدادی از این بالاتر که مجید از هدیه اش خوشش آمده باشد؟؟؟ دقیقا الان کلمات و بنگری از قبل روشن ضمیر تر شدن چون تو اینجایی... ممنون که آمدی و ما را به دوستی قبول کردی | |
|
سلام بانو گلاله حضور شما در پای چنین شعری تناسخی از جنس سور و شادی در وجودش ایجاد میکند اعتراف میکنم گردن ما از مو باریکترست نه ناظمیم بلکه دوستیم سپاس در جامه ی عشق تقدیم تنِ مهرتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مانند همیشه ناب و زیبا و سرشار از آرایههای ادبی سرودهاید.
اگر بخواهم ویژگیهای زیبای کلامتان را بازگو کنم، بسیار باید بنویسم؛ تا شاید اندکی حق مطلب ادا شود.
تنها بند آخر شعرتان را واکاوی میکنم و مابقی را به دیگر دوستان کارشناس وامیگذارم.
و انگشتانم
زیر دستانِ نوازشت
پیانو شدهاند
تا به جای صور اسرافیل
از وجود من
نوایی نواخته و
مردگان زنده شوند!
جدای از آرایهی واج آرایی، (تکرار واجهایی چون *آ*؛ *ن* و چند واج دیگر.) چندین آرایهی ادبی دیگری نیز در کلامتان موج میزند.
_مراعات نظیر: (انگشت؛ دست؛ پیانو؛ نوا و نواخته.)؛ (دستان و نوازش)؛ (صور اسرافیل؛ مردگان و زنده).
نکتهی بسیار ظریف ادبی و قابل توجّه درخصوص واژهی (دستان) این است که هم میتواند با واژگانی که اشاره شد، مراعات نظیر داشته باشد و هم ایهام تناسب. شما در اینجا (دستان) را جمع (دست) به کاربردهاید و در نتیجه، با واژگان مورد اشاره، مراعات نظیر دارد؛ امّا با توجّه به اینکه یکی از معانی واژهی دستان (که الف و نون آن، نشانهی جمع نیست و جزو کلمه است،) سرود، نغمه، نوا، لحن و ترانه و آهنگ میباشد و در اینجا، از کاربرد واژهی (دستان) این مفاهیم مورد نظرتان نبوده، آرایهی زیبای ایهام تناسب نیز بین این واژه و واژگان موسیقیایی شعرتان پدیدار گشتهاست. همینگونه، واژهی (زیر) با اصطلاحات موسیقیایی شعر، ایهام تناسب ساخته است؛ به جهت اینکه همراه با این اصطلاحات، (صدای زیر) نیز به ذهن تداعی میشود؛ در حالیکه در اینجا از کاربرد واژهی (زیر) آن مورد، مدّ نظرتان نیست.
_ انگشتانم/ زیر دستانِ نوازشت/ پیانو شدهاند: تشبیه.
_ خطوط پایانی نیز تلمیح دارد به رستاخیز و دمیدن اسرافیل در صور و زنده شدن مردگان.
شعر زیبایتان مبارک دوستان نابتان باشد.
درخصوص گزینهی نقدتان نیز، قبیله و غیر قبیله ندارد. همه شاعریم و اهل دل و احساس و با سرودن، به آرامش میرسیم.
من اگه دیر به شعرتان سرزدم، به هیچوجه علّتش دلخوری از شما یا عزیزی دیگر نبوده و نیست. به دلیل یکسری مشغلهی شخصی کلا در سایت فعّال نبودم و زیر شعر هیچکدام از دوستان قدیم و جدید نرفتم.
موفقیت تمام شاعران هموطنم را از درگاه یگانهای _که به قلم و آنچه مینویسد، سوگند یاد نمود،_ خواهانم.
شاعرانههایتان ماندگار!