بغستان؛ امواجِ دریایی در دل کوهی ست
یادگاری پیر از توانستن
رازهایی از عشق و بودن
بیستون سنگ است آسمانی را نشان دارد
سرزمین مزدا
رازهایی از عشق در سینه اش دارد
رمز بودن ها، ناله ها دارد
پرستشگاه از خسروان و اشک چه می گوید!
داریوش هم سخن دارد
خاموشی کاوه، ناله بابک
رستمینه طلب دارد!!
سرزمین مهر دگرگون است چهمی گوید
بیستون ِ من نَفَس خواهد، دلش تنگ است
سنگ ها سد فریادند اما
هنر یزدان، قدرت ایمان
روح آریا همپدیدار است
مرغ سعادت نیست!
مهر شیرینکو!؟
دلش خون است، سینه اش آتش
ناله اش از ماست ، حسرتی دارد!
نگاه هامحوتماشایش اما
نگاهی در دل سنگ رفت؟
بیستونمن سکوتش مملو زفریادست
بی ستون ِ ما ستون ها داشت، تیشه هایش کو
راستگویی خشم بر خائنین دارد
فر ایزدی نگهدارش
سواری پاسدار نور، آتشین هوفر بر وطن دارد
کتیبه ی مردمان او عشق شیرین شد
همراهی خورشید معنی تاریخش
بیستون ِ من عقده ای دارد
تیشه ی فرهاد نمی خواهد
خسرو نمی یابد.
بسیار زیبا و پر معنی است
دستمریزاد