آن حسینی که تو را خوانده به مهمانی خویش
در قیامت مادرش مزد دو چندان می دهد
قدر دان این نوکری،ارباب تو خون خداست
او برای خادمش بین که چه احسان می دهد
لَنگ نگردد روز محشرهیچ کُمیتی پس بدان
اشکهای تو در این محفل چو یزدان می دهد
قطره ای گر درعزای حضرتش جاری شود
روضه ی رضوان برایت حی سبحان می دهد
درصدف چون دُر شود پنهان اشک وناله ات
قیمتش را زرشناسِ صاحب جان می دهد
هیچ می دانی چرا بعد از گریستن برحسین
قلب تو آرام تنت بویِ گلستان می دهد
نام او زیبنده ی لوح و قلم شد از ازل
تا ابد ذکر حسین بنگر چه جولان می دهد
دشمنش گر جان ستانده از رخ نیکوی او
جلوه ای از نور او بر عالمی جان می دهد
قدسیان درعرش گرنوحه کنان از بهر اوست
در زمین شیدای او سر را چه آسان می دهد
کربلا زینت گرفت از نام زیبای حسین
این چنین عزت خدا بر یک نیستان می دهد
دل شکسته گر خلیل الله به قربانگاه رسید
با دلی آرام حسین،جان را چه ارزان می دهد
هیچ ندارد خوف از ظلم یزید و لشکرش
اکبر و اصغر برای حفظ قرآن می دهد
کوفیان خواندند او را سوی میعادگاه خویش
گو که میزبان کی چنین جامی به مهمان می دهد
صبحشان نام حسین است و به شب نان یزید
بی وفا این گونه گاه تغییر ایمان می دهد
ای مزینانی مخور غم روز محشر محتشم
با ادب شعر تو را بر کوی جانان می دهد
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
التماس دعا
عیدتان پیشاپیش مبارک