دوشنبه ۳ دی
زمین خورده شعری از محسن کاویانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۵۹ شماره ثبت ۸۷۱۸۶
بازدید : ۳۴۲ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب محسن کاویانی
|
دلخوشم با روزهای رفته و طوفانی ام
قصه ها دارد نگاهِ ابری و بارانی ام
در خودم این روزها غرقم چنان گرداب ها
در خودم این روزها سرگرمِ سرگردانی ام
من عقابِ تیز چنگالم میانِ آسمان
کِی توانی ای فلک با طوطیان گردانی ام؟!
خاکم اما اشک ، من را سخت ارزش داده است
من سفالی قیمتی از دوره ی اشکانی ام
تختِ جمشیدم برای خود شکوهی داشتم
بازهم دارم تماشا با همه ویرانی ام
مثلِ شیری در قفس افتاده ام اما هنوز
خوب از یادم نرفته عادتِ سلطانی ام
ناگهان ای دشمنِ من می شوی با من رفیق
آن زمان که روی سنگِ قبرها می خوانی ام
مَرد می فهمد؛اگر مردانه احساسم کند
نقلِ دردی کهنه را از گریه ی پنهانی ام...!
محسن کاویانی
مهر ۱۳۸۶
|