جمعه ۲ آذر
غزل شعری از مهدی واحدی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵ شماره ثبت ۸۵۷۳۸
بازدید : ۵۱۶ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب مهدی واحدی
|
بسوزان شعله را از گرمی پیراهنت ای زن
بکش کبریت را شاید بخشکد نحسی دامن
دماغت هرم خون را تا رگان گردنم بو کرد
توان من کجا و با سرِ دیوان درافتادن
دو مار هفت سر را جای هر دهلیزِ خوناشام
به قلبت بسته ای و میمکند از سینه تا گردن
خودم چاقو شدم تا تکه تکه استخوانم را
دراوردم شدم هیزم، بسوزان پُشته ی خرمن
نکن تردید و در قلبم بباران شعله در شعله
بتن در من تمامت را ، تمامم را بگیر از من
بکش از سینه بیرون «دل دلِ»لامصب من را
فرو کن با سرانگشتت، درآور فتنه را از تن
سپس در خود مذابم کن عذابم کن به هوهو یت
به هی هی ها برقصانم بچرخانم، بسوزان زن
(مهدی واحدی)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و متفاوت بود
دلنشین و شورانگیز
دستمریزاد