سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزلی که مرقوم فرمودید سراسر احساس ناب عاشقانه است.
البته اشکالاتی هم بر آن مترتب است به زعم بنده که خود را البته در جایگاه نقد نمی بینم. مثل این مصرع..کهکشانی از ستاره کوه نور آورده ام.
کهکشان با کوه نور ، قابل قیاس نیست. بهتر است اول یک هدیه کوچک تقدیم کنیم و سپس از یک هدیه بزرگتر سخن بگوییم . مثلا.. کوه نور آورده ام و یک کهکشان . یا کهکشانی از نور آورده ام. در این حالت شاعر، مخاطب خود را دچار شگفتی میکند . اما وقتی از کهکشان سخن می گویید و بعد به کوه نور اکتفا میکنید؛ مخاطب دچار نوعی انفعال و وارفتگی روحی می شود.
یا در این بیت
با پر پرواز رنگین خیالم این سفر
از زلال آسمان قدری بلور آورده ام
پرواز با پر خیال در زلال آسمان انجام می شود اما شاعر از چنین سفرِ عظیم و دور و درازی فقط قدری بلور می آورد!!
حیف نیست که در خیالِ آسمانی تان فقط به قدری بلور اکتفا کنید؟
اما خارج از آنچه که بطور خلاصه تقدیم نگاه مهربان تان کردم ؛ حس تان را در این غزل دوست داشتم. برایتان سلامتی و موفقیت و عشق آرزو می کنم.