سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دهانم حال و هوای مزه مزه ی گس می دهد

        شعری از

        روح انگیز امیدی فرح

        از دفتر گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۲۰ شماره ثبت ۸۵۲۶۵
          بازدید : ۴۴۲   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ‍ دهانم حال و هوای 
         مزه مزه ی گس می دهد 
        گواه  رستا خیز و نوخیز ی
        دگر است
        با مراودت مستمر با عشق 
        مزه تند و خوشبوی 
         نعنا ی کوهی  می دهد
        کوه نشسته وبه نظاره 
        شمیم مشتاق دیدار 
        بوی وحشی بابونه
           کوهی می دهد 
        عطر خوشبوی رازیانه بابونه
        آویشن پونه  چه محشر می دهد
        بوی اصیل ریشه در خاک
        می دهد
        دهانم بوی هوش برنده عشق 
        می دهد
        نه شیرین است نه تلخ 
        مزه اش دلنشین. گوارا
        چون قهوه ی تلخ قاجار است 
        پرزهای دهانم  عضروف های حنجره ام 
        و شش های ریه ام بیمار 
        دلباخته اش شده است 
        با نوای او هوای دم می گیرد و
         باز دم ِحیات پس می گیرد
        اکشیزن خالص است 
        هوای پاک است برای بند بندِ وجودم
        محاوره و مباحث دلجویی
        مهر جویی  فراوانی
        با خورشید مهر و آفتاب  دارند
         با هم جانند دلند 
        گمانم دو روح در یک پیکرنند
        مگر می شود ترک جان و دل کرد
        مگر می شود روز را از
        دامان پاکِ
         خورشید جدا کرد
        شب را از آغوش ِ مهتاب بانو
        بدر کرد
        نگاه های گرم  ما را ز هم 
        نمی شود جدا کرد
        قلب عاشق مان را ز شریان 
        عشق ابدا فصلِ انفصالی نیست
        فصل خزانی  نیست 
        سرو آزاده ئیم
        چنان کوهها استوار
        درختان جنگل ها  
        سبز سبزیم
        نوشته ی _ روح انگیز امیدی 
        فرح _ شیراز
        1399/2/23
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد
        شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۱۲
        با سلام وارادت بزرگوار
        همیشه
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتان نویسا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۲۹
        درود بر بانوی احساس
        زنده باد بزرگوارم
        التماس دعا 🌹🌹🌹
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۶ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۱۰
        سلام ودرود بانوی بزرگوار ..شیرازی..
        بسیار عالی وپراز معنی بااحساس است
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک وسرافراز خندانک
        مجتبی شهنی
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۴۵
        درود بانو خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5