سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        حسرت روزهای رفته

        شعری از

        اکرم بهرامچی

        از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۰۹ شماره ثبت ۸۵۰۵۵
          بازدید : ۴۷۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکرم بهرامچی

        دیگر هرگز تکرار نخواهد شد بوسه بر پینه ی دست های پدر عشق به صدای مهربان و نگاه مادر،  گلهای چادر نمازش که همیشه بهارانه معطر بود ..... لذت سفره ای با برکت و حلال....بوی نان تازه ...بردن یک کاسه آش خوش عطر برای همسایه ...لذت خرید دمپایی نزدیک عید، ،شکستن کوزه ی آب آخر اسفند برای خرید کوزه ی نو، انتظار حاجی فیروز بانمک و سیه چرده ،بوی عید که تمام خانه و کوچه ها را پر میکرد ،شمردن سکه های قلک سفالی که باعجله می شکستیم ، من عاشق مرهم بودن برای گنجشکهایی بودم که با بال زخمی به پشت پنجره ی اتاق ما پناه می آوردند .عاشق اولین گلی که در باغچه ی کوچک خانه می روئید من عاشق موش سفیدی بودم که در درز دیوار زیرزمین خانه زندگی میکرد و در اشعه افتاب صبح برای تمیر کردن بدن خود کنار سوراخ می نشست نمیدانم چرا هیچکس به مارمولک ها غذا نمی داد .
        من عاشق لحظه ای بودم که با برادرم پاهایمان را در جویبار فرو میکردیم و خنکای تابستان را میچشیدیم
        دیگر هرگز تکرار نخواهد شد ماگنجی را از دست دادیم که با هیچ چیزی جایشان پر نمی شود
        ما حس ِعمیق‌صداقت و معصومیت کودکی وسعادت را باختیم و آواره و با سرعت دور خود میچرخیم انگار از همه چیز جا مانده ایم ......کمی فکر کنیم........به زندگی پر سرعت ایست بدهیم..... کدام محبت جایگزین نگاه عاشقانه ی مادر و نگاه مهربان و خسته پدر است ........فقط افسوس ماند و حسرت
        اکرم بهرامچی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۵۸
        بسیار زیبا و خاطره انگیز بود
        خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۵۸
        سلام استاد گرامی
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۰۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مانا باشید
        هزاران درودتان باد
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۵۹

        سلام آقای انصاری دزفولی گرامی
        سپاسگزارم خندانک
        ارسال پاسخ
        (م) وفائی
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
        ما حس ِعمیق‌صداقت و معصومیت کودکی وسعادت را باختیم
        سلام و عرض ارادت و احترام سرکار خانم بهرامچی استاد عزیزم
        سلامت باشید و پاینده
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۵:۵۹

        سلام مهربانوی گرامی
        سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۵۴
        سلام بر استاد بزرگوار
        بسیار زیبا و پر محتوا بود
        زنده باد بزرگوار🌹🌹
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۰۰

        سلام آقای اسماعیلی گرامی
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی شهبازی
        يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۵۲
        درود بر شما بسیار زیبا سرودید خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۰۰

        سلام استاد گرامی
        سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4