سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        بیدلی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۳۸ شماره ثبت ۸۴۸۲۳
          بازدید : ۲۹۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        بیدلی
         
        بی دل شدم و تا که به چنگ اش آرَم
        دنبال دلم می گردم
        گلوم گیر کرده به پیشِ یارم
        دلم در دستِ اوست
        تا دوباره باز، به چنگ اش آرَم
        دنبالِ او ، هِی میگردم
         
        بی دل و یارم ،
        کار و بارم ،
        بدجور زار شده
        جهت باقیِ یک عشقِ ناتمام ،
        روحم بیتاب شده
         
        می دانی که تا چه حد دلم جَلدَش بود
        سایه به سایه میدویدم با او
        گرچه ازخوبی ، کسی نمی رسید به گَردَش
        ولی این خوش شانس بس مفتخرست ،
        که سالها گَردَش بود
        یادم است وقتی که میرفت ،
        دلم دستش بود
        با دلم بازی میکرد که طوفان آمد
        بعد گردبادی و ،
        تا چند لحظه ی بعد ،
        در درونِ آسمانها ، دگر قصرش بود
         
        خوب شد دلم در دستش ماند
        دلم یک ردیاب ست
        فرکانس اش به من میگوید او ،
        دربحبوحه ی یک رضوانست
        واقعاً هم خوش به حالش ،
        چونکه آنجا بودن، سعادتی ست پرارزش ،
        برای عمری که پایانش نیست ،
        بدست آوردنِ آن فردوس بهر زندگی ،
        یک الزامست
         
        برای یک عابدِ خداپرست
        برای یک عاشقِ زیبا پرست
        برای یک روح که ،
        هنوز پاکی اش مثالِ بچه گی ست
        برای یک روح که ،
        هنوز در رؤیای ورجه وورجه های ،
        پرنشاطِ بچه گی ست
        بدست آوردنِ رضوانی خوش
        برای خرج تلمباری از، آدرِنالین یک روح
        واقعاً هم بدست آوردنِ آن پردیس، یک الزامست
         
        بینهایت سال زیستن کم نیست
        دنبالِ بهشت دویدن ، یک الزامیست
        چون جهنم با همه سوزشِ آن ،
        جای یک انسان نیست
         
        اما با اینکه میدانم عشقم ،
        کودکانه هایش را - که پر ازخنده و پاکی ست -
        باز، بازیافته است
        اما دلشوره های کوفتی ام را چه کنم ؟
        میخواهم بیابم اش تا که دلم را به ابد ،
        بازهم خرج ، برای او کنم
         
        به آندو ساده
        که روزگاری ، داروندارم بودند
        بدجورعادت کردم
        به عشق آنها بود، که خطر میکردم
        همان روزگاری که ،
        یک دنیا بود ، من و یار و دل و جاده
        یک حیاتِ ساده ولی خیلی فوق العاده  
         
        ولی بعد ازتک وتنها ماندن،
        شده ام مثل یه سیگاری
        که به زور سیگارش را ، از دستش گرفته اند
        حاضرم برای یافتن شان ،
        تن دهم حتی به زندانی مخوف ،
        حتی سالیانِ سال، بیگاری             
         
        بهمن بیدقی 99/2/12
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
        بسیار زیبا و غمگین بود
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۵۳
        با سلام و درود بیکرانه بزرگوار
        ممنونم از همراهی همیشگی تان که بسیار دلگرم کننده ست
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۲۳
        درود فراوان جناب بیدقی ادیب فرزانه 🌷
        دستمریزاد🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۴۸
        باسلام وعرض ادب استاد معینی بزرگوار
        سپاسگزارم از همراهی ارزشمندتان که به آن مفتخرم
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۱۸
        بداهه ای تقدیم شما
        به جمع بلبلان شعرت بخوانند
        شوند بیخودزخودمست ازهزارا
        تودانی شعرهایت برچه ماند
        بسان عنبروچون مشک سارا
        تو استادهستی خیلی هنرمند
        تمام شعر تو باشد دل آسا
        #محمد_باقر_انصاری_دزفولی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۱
        باسلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از بداهه زیبایتان، اگرچه لایق اینهمه لطف نیستم
        ممنونم از محبت شما
        ایام به کام
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۴۴
        جناب بیدقی گرامی درودها خندانک
        بیدلی زیبایی سرودید خندانک
        شپاس خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
        باسلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از همراهی ارزشمند و لطف بی دریغ تان
        ممنونم از محبت شما
        ایام به کام
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2