شنبه ۳ آذر
روی جِزغاله هایی از غروب شعری از احمد آذرکمان
از دفتر پلاستیک مشکی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۲۸ شماره ثبت ۸۴۶۷۰
بازدید : ۴۷۱ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب احمد آذرکمان
|
روی جِزغاله هایی از غروب
دارم به یک راه تازه قدم می گذارم
با کفش های سیاهِ پارسال
و دوباره به کسی که در تَهِ خیالم
زنانه نشسته است و گلابی های زرد و آبدار گاز می زند
سلام می دهم
او شبیه تابستان های حیاط خانه ی پدریست
پُر از غلغله ی سکوت های چاهی
و چقدر شیفته ی وِروِرِ حیرت های من!
او شبیه تن پوشِ سپید عروس هاییست که
به نخستین دعوای خانگی
چرک خواهد شد
کسی که در هزاره ای دور
آن زمان که خُرخُر دایه ی پیر درآمد
در بستری نیم روشن نیم تاریک
وول وول خوردنش را دیدم
و صدای خروسی را که بر بام دخترانگی اش
مدام می خوانْد
خفه کردم
کسی که ابتدای دفتر خاطرات خود نوشته بود
در پی یک پنجِ بی احساسم
که هرگز مرا
یاد هیچ قلبی
نیندازد .
▣ احمد آذرکمان ـ هشتم اردیبهشت ٩٩
|
|
نقدها و نظرات
|
از حضورتان نی می شکنم و شِکر می بَرم عزیز . قربان محبتتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.