سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        فیلمنامه ی ما

        شعری از

        اکرم بهرامچی

        از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۴۷ شماره ثبت ۸۴۳۶۹
          بازدید : ۴۸۹   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکرم بهرامچی

        در دادگاه ِ خلقت وقتی که خشکسالیست
        محکوم بودن  ِ ما یک فرض ِ  احتمالیست
         
        وقتی گناه ِ  آدم ، قانون ِ سیب سرخ است
        وقتی بهشت و دوزخ ، آغاز  ِ اتصالیست
         
        تبدار ِ  سیب و گندم  ،بی جرم بر سر ِ دار
        تقصیر هیچکس نیست ، تقدیر لا ابالیست
         
        بودن و یا نبودن ، این فیلمنامه ی ماست
        دنیای ما سکانس ِ یک قاب ِ عکس خالیست
         
        امروز یک سلام است فردا خدانگهدار
        شاید تمام هستی در بین ِ این اهالیست
         
        عاشق شویم ، باید با عشق زنده باشیم
        وقتی نشانی ِمرگ* ،در غرب ِ این حوالیست
         
        مفهوم عشق ،لبخند یا اشک یا رهایی
        تعبیر هرچه باشد، مفهوم ِ عشق عالیست
         
        حالا که هست این است باید که هست باشیم
        ختی اگر که بودن ، یک قصه ی خیالیست
        اکرم بهرامچی
        در کتاب های تاریخ قدیم غرب را مکان مرگ میدانستند مثل غروب ِ آفتاب
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۲۹
        درود بانو
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        جسارتا خلقت هدفمند نیست؟
        سیب و گندم بهانه است خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۳۲
        سلام استاد گرامی
        ممنون و سپاسگزارم از حضور خوب شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۳۷
        سلام نازنین خواهراندیشمندم خندانک

        شعرارزشمند منسجم بیان و آهنگین و خوش پرداختی ست موضوع و محتوای قابل تاملی هم دارد که به فلسفه ی وجود ماهرانه پرداخته است .
        منتها ارتباط بین (دادگاه و خشکسالی) را نمی یابم.مگر اینکه مثلاً حکمِ دادگاه به قحطی باشد.
        (در دادگاه خلقت حُکمی به خشکسالی ست) بهتر نبود؟
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۴۱
        سلام طاهره خانم عزیزم
        داستان خلقت انسان و سرنوشتی که خداوند برای انسان رقم زد در نظر من یک حکم انتقال اجباری بود، برای آغاز زندگی در زمین البته همه ی این داستان ها و نکات آن ، ظاهر قضیه هستند و حقیقت و حکمتی که در پس این الفاظ هست فراتر از اندیشه ی ماست اما منظورم از خشکسالی ، قحطیِ امکاناتی برای تصمیم گیری انسان است و بعد شرایط بازگشت دوباره به بهشت مشخص شد و اگر انسان عناد کند جهنمی هست و آغاز اتصال متضاد این دو .........در حالیکه همیشه گندم یعنی احتیاجِ ارتزاق و سیب یعنی هوس های دلفریب زندگی قانونی شد برای تفکر و انتخابِ انسان و اختیار انسان ........
        مانا باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۳۱
        باعرض سلام
        رسا و وزیبا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۴۳
        سلام آقای انصاری دزفولی گرامی
        ممنون و سپاسگزارم از حضور خوب شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۰۹
        درود بر شما
        👏👏
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۴۴
        سلام آقای سلیمانی مقدم گرامی
        سپاسگزارم از حضور خوب و عنایت شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۸:۰۴

        درود بر شما...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
        ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی
        وز هر که در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم

        گفتی به رنگ من گلی هرگز نبیند بلبلی
        آری نکو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم
        ـــــــــــــــــــــــــــــ
        ( اول اردیبهشت زاد روز خداوند گار سخن سعدی را گرامی میداریم )
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۴۵
        سلام آقای مینا آباد گرامی
        سپاسگزارم از حضور خوب و عنایت شما و شعر خوب شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        (م) وفائی
        چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۳۹
        بودن و یا نبودن ، این فیلمنامه ی ماست
        دنیای ما سکانس ِ یک قاب ِ عکس خالیست

        امروز یک سلام است فردا خدانگهدار
        شاید تمام هستی در بین ِ این اهالیست

        عاشق شویم ، باید با عشق زنده باشیم
        وقتی نشانی ِمرگ* ،در غرب ِ این حوالیست

        مفهوم عشق ،لبخند یا اشک یا رهایی
        تعبیر هرچه باشد، مفهوم ِ عشق عالیست

        سلام و ارادت و احترام استاد بزرگوارم سرکار خانم بهرامچی عزیزم
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
        سلام خانم وفائی محبوب و عزیز م
        سپاسگزارم از محبتت و بودنت و لطفت خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3