درودها!
شاعر شدن از فرطِ بیکاری، چه خوب است!
😂😁😂😁😂😁😂😁😂😁😂
وضعِ فعلی می رسد روزی به پایان، غم مخور
می روی همراهِ یارت زیرِ باران، غم مخور!
عاقبت فصلِ زمستان هم فراری می شود
می رسد کوران و سرمایش به پایان، غم مخور!
گل اگر چندیست از طوفانِ غم پژمرده است
رقصِ آن را باز می بینی به گلدان، غم مخور!
روزهای خوب و سرشار از صفا خواهد رسید
می شود باغِ دلِ مردم گلستان، غم مخور!
مثلِ دیگر شهرها، این روزهای سخت اگر
هست خلوت کوچه های رشت و تهران، غم مخور!
مانده ماشینت سرِ کوچه و یا در خانه ات؟
باز خواهی بود روزی پشتِ فرمان، غم مخور!
با سمندِ سال و شاید با هیوندای خودت
می دهی ویراژ از نو در خیابان، غم مخور!
مثلِ بسیاری تو هم، در خانه زندانی شدی؟
هست شلوارک به پایت جای تنبان؟ غم مخور!
کافه و قلیان سرایی هم اگر که باز نیست
چند وقتی بر جگر بگذار دندان، غم مخور!
من خودم، یک بسته تنباکو برایت می خرم
تا کنی بر پا بساطِ چای و قلیان، غم مخور!
الکلِ طبّی نخور زیرا که کورَت می کند!
چون که اصلش هست در دکّانِ وارطان، غم مخور*
سوز و سرمای گرانی، استخوان سوز است اگر،
می خری یک روز هم، اجناسِ ارزان، غم مخور!
با قناعت حمله ور شو بر گرانی، جانِ من!
خرج اگر فیل است و دخلت مثلِ فنجان، غم مخور!
ما اگر زیرِ تورّم، ده شکم زاییده ایم
پولِ کشور می شود خرجِ ضعیفان، غم مخور!
یا اگر از جیبِ ما، در جای دیگر می شود
بخش یا ده کوره ای یک روزه استان، غم مخور!
یا به دستِ عدّه ای فردِ زمین خوارِ پلشت
کلّ جنگل های کشور شد بیابان، غم مخور!
عاملِ این نابسامانی، نمی دانم که چیست
می رسد دورانِ او امّا به پایان، غم مخور!
قفلِ مشکل های کشور، گر چه دستِ دیگریست
تا کلیدش هست پیشِ شیخِ خندان، غم مخور!
در جهانی که به یک ویروس حالش این شده
شادمانی پیشه کن، تا حدّ امکان، غم مخور!
آنکه در حقّ کسی پیوسته نامردی کند
سخت خواهد داد پس، یک روز تاوان، غم مخور!
پس بیا و بی خیالِ این همه سختی بشو
چون به پایان می رسد یک روز بحران، غم مخور!
چرت و پرتی بافتم از فرطِ بیکاری ولی
بر همه این ها که گفتم، دارم ایمان، غم مخور!
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۰۷-۰۱-۱۳۹۹
😁😁😁😁😁😁😁😁
بسیار زیبا و شیرین بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد