شنبه ۳ آذر
درخت شعری از طوبی آهنگران
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۴۹ شماره ثبت ۸۴۱۴۱
بازدید : ۵۷۰ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
زیبا درختی در بهاره گلبرگ تن را کرده شانه
چسبانده بی شماره گلبرگ به تن دانه دانه
از بیم باد تازیانه می لرزید درخت تا چانه
ز خوف افتادن می کشید سوی خود شاخه و دانه
دید دست بر دار نیست باد ستم کار
پای درخت انبار انبار انباشته دانه
درخت بر آن بود تا غنچه ها را بگیرد از باد رونده
در این جنگ و نبرد نا برابر برگ گل می افتاد بی بهانه دانه دانه
گلبرگ گفت به درخت تسلیم گردم از آذرخش
تا دیو سیاه سر خود نگیرد خود سرانه جمع دانه
از سیلی باد می افتاد دما دم گلبرگ خاک
گفت به ناله درخت تسلیم محاله این ظالمانه
گفت گلبرگ پس چه چاره که رود این دیوانه
درخت از عجزه عزیزان ناتوان صبرش به پایان
گفت به باد شتاب تا کجا این اشتهایه غضبانه
بیا بگیر از باده من کام شراب بی قشی دارم
که مشک من تو را مجنون کند با یک پیاله
گفت باد تو کجا این کوتهه نظرانه
که ساز این کار از دست من دانی
دست قدرت پشت بازوی باد و من کجا اجازه به تازیانه
ساخت ای کار از مشک انورسای تو هم هیچ نیست
گر تو داری فدرتی گلبرگ بگیر از باد زمانه
وگرنه ناتوانم من از فرمانی که ا ز مکان لامکانه
کار من نیست ریختن گلبرگ و جوانه
امر سلطانی کرده مرا دیوانه
تو می بینی گلبرگ تنت می رقسد در بادبی نشانه
در آرزوی اروج به بی انتهایی می خواند ترانه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود