« افكار خلق »
از دست خلق بدكار،دايم به درد و زجريم4
از دست ظلم آنها ، دايم به درد و رنجيم
افكار خلق گمراه ، ما را نـمي گذارد
تا در فضاي آزاد ، افكار خود بـسنجيم
اين خلق بي مروّت ،با كينه ره برند پيش
بر ما كه چاره نَبْود ، زآنها اگر بِـرَنجيم
بر ما كه اين نشايد ،در هر رهي دويدن
بايد كه ما زِ اول ، طرز رهش بـسنجيم
ما را وظيفه اينس،راهي كه پيشمان هست
رسم و رهش بـپرسيم، تا عاقبت نـرنجيم
افكار ما غلط نيست،صبر است و بردباري
در صبر و بردباري ،ما خازنان5 گنجيم
هر ميوه آب و رنگش،با هم تفاوتش هست
از ما تفاوتش نيست،يك رنگ چون تُرنجيم6
تزوير و كذب و كينه ، در كار ما نـباشد
ما ساده و سفيديم ، مانند يك بِـرِنجيم
افكار خلق عالم ،نيك و بد است و زشتي
ما پيروان نيكيم، در زشتي اش نـگُنجيم
صدها هزار حرفس،بي كشف وكنجكاوي
در كنجكاوي اش ما ، جويندگان گنجيم
اي خلق بي موالات، از فخر و از مباهات
اين قدر به خود مبنديد، تا بلكه ما نرنجيم
خلقي كه كينه جويند ، بي درك و آبرويند
از ما كه اين نشايد، در حزبشان بگنجيم
حرفت حسن صحيح است،اما عمل بخواهد
حرفي قبول ما نيست، افكارت اَر7 نسنجيم
***
4- آزار و اذيت 5- نگهبان 6- نوعي ميوه 7- اگر
بسیار زیبا و دلنشین بود
مثل همیشه