(( سنجاب بازیگوش حرف های من ))
عمر عاشقی ها چقدر این روزها کوتاه است...
مثل عمر یک شاپرک
ویروس مهلکی افتاده به جان عشق که همه جای تنش درد میکند...
بس که عهد می شکنند این مردم...
من سعی میکنم عاشق نشوم، به جایش یک فنجان قهوه مینوشم
و از خانه بیرون میزنم و میروم لای درختهای بلوط مینشینم
و شاید خنده دار باشد اما...میشمارم تمام میوه های دوست داشتنی اش را
درختان تنومند ودل نازکی که بی هیچ چشم داشتی میوه میدهند وسالهاست از درون میسوزند
و تو کنار سوختنشان روبه روی شومینه آرام لم میدهی آواز میخوانی....
هه ... بخند...حتما هم خندار است
برای تویی که دنیایت قد کادوی ولنتاین عشق مجازیت تنگ است
و البته به لطف لوسترهای شکیل خانه ات روشن ....
وقتی که من آرام ،آرام قدم میزنم با پوتین های پاره ای که
یادگار روزهای اجباریست....
و تو با سرعت هرچه تمام تر میدوی و از کنار من رد میشوی
با کتانی هایی که پدرت برایت از سفرآورده باید هم بخندی...وقعا خنده دار است...
این روزها من طعنه ها و کنایه ها را با مخلوطی از بغض های وا نشده ام
لحظه لحظه نشخوار میکنم و تو سقزی که دیروز مادرت به زن همسایه
سفارش داده بود را با ناز میجوی و کنار شومینه از کادوی ولنتاینت عکس میگیری استوری میکنی برای مخاطبانت...
آری...خنده دار است.اما قول میدهم عمر خنده هایت هم مثل عمر عشق مجازیت کوتاه باشد
ببخش...شاید سنجاب بازیگوش حرف های تلخ من امروز مغز کوچکت را مثل بلوط سوراخ میکند و دور میاندازد
اما چه دیدی شاید هم آنهارا زیر سایه بلوط دفن کرد تا روزی جوانه بزند و ریشه بدواند
آنوقت امیدوارم بفهمی من چه میگویم...
من دیگر از پوتین های باتجربه ام قول گرفته ام که زمین نخورم و مجبور نشوم...
روزی اگر فهمیدی من چه میگویم...نهال بلوطی به این خاک هدیه بده...
( حمید میررانژاد ) اسفند 1398
¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
….happy new year….
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
¸.•*´¨*•. ¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•🌺
سلام!
سال نو مبارک!
امید که سالی سرشار از سرزندگی؛ سرافرازی و سلامتی پیش روی داشته باشید!
بهارانتان شاد!🌺