يکشنبه ۲۷ آبان
محصور شعری از مرتضی سلیمی
از دفتر نانوشته ها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۰۴ شماره ثبت ۸۲۶۷۵
بازدید : ۶۶۸ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب مرتضی سلیمی
|
آخر فدای یک دل پر شور میشوی
در لابه لای حادثه محصور میشوی
آبت نمی دهند و لبت چاک میخورد
فریادهای العطش از گور میشوی
صد بارگفته ای به خودت عاشقی بداست
اما به یک مصالحه مجبور میشوی
دوری کن از چکیدن زنجیر وار اشک
بر دور گردنت گره ای کور میشوی
وقتی میان عقل و دلت قطبها یکیست
حس می کنی که از من خود دور میشوی
حس میکنی که در قفس افتاده واژه ات
شعری نگفته در پس هاشور میشوی
گفتم وصیتی بنویسم برای خود
عاشق نشو که وصله ی ناجور میشوی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود سپاس به خاطر لطفتون ممنونم🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود فریاد عزیز شما لطف دارید به من ممنونم🙏🙏🙏 | |
|
درود سرکار خانم طبعتون زیباست و شعر دوست سپاس🙏🙏🙏 | |
|
درود برشما ممنون از لطفتون🙏🙏🙏 | |
|
سلام سپاسگزار لطفتون هستم پایدار باشید🙏🙏🙏🙏 | |
|
سلام طبعتون عالیه ممنون از لطفتون🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.