پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر مرتضی قربان نژاد(واپسین)
آخرین اشعار ناب مرتضی قربان نژاد(واپسین)
|
خَفَقانِ درد آلوده را
بر خویشتن
دنیایی ساخته بود
تاریک و نَمور
در انحطاطی بی همتا
نا امید و درمانده
بی آنکه پرتویِ نور
سایه ای روزنه وار
بر آن افکنده باشد
حسِ سنگینِ انزوایِ هولناکِ خشم آلود
به ضیافتِ مرگ
رهنمونَش می ساخت
حال آنکه
تفاوتی در میان نخواهد بود
در برهوتی خشک می مویَد این تنِ زار
یا سرسبزترین فلاتِ جادوییِ این سرزمین
انزوا
همان دَردی می تواند باشد
که مرگ را
در برابر
گواراتر خواهی یافت
آن هنگام
که هیچ انگیزه ای
نمی تواند راه گشاید
از برایِ خندیدن
آن هنگام
که آلامِ همگِنان
متأثر نمی تواندش ساخت
از برایِ گریستن
اینک
مُداوِمتِ خستگی و رنجیدگی از این جِراحات
و شرایطِ حاکم
بر دنیایِ خود ساخته اش
نقطه ی عطفی می تواند باشد
آغازیدنِ روزهایِ طلاییِ ایده آلش را
گویا
زمانِ آن فرا رسیده است
در کورانِ قیرینِ ماجراهایش
پنجره ای گشوده شود
و نوری به روشنایِ خورشید
بر طبیعتِ دنیایش
تابیدن گیرد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما ممنونم از شما مهربان استاد | |
|
درود ممنون بانو الهه ی احساس | |
|
سلام استاد گرامی ممنونم از نگاه گرمتون | |
|
درود دوست عزیز متشکرم از شما | |
|
سلام و عرض ادب ممنونم استاد گرانقدر ممنونم بابت خوش آمد گویی و شعر زیبایی که نوشتید نظر لطفتونه شاعر گرامی | |
|
سلام بر شما دوست گرامی متشکرم لطف دارید خوشحالم که لذت بردین | |
|
درود بر شما ممنون از دیدگانتان که خوب می بیند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید