يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
آخرین اشعار ناب بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
|
گر بر تو و این شهر نبارم به چه ارزم
هی اشک در این خاک نکارم به چه ارزم
بر آب و هوا خون تو جاریست همیشه
بر ترس اگر بوسه نشانم به چه ارزم
#بداهه
به یاد جانباختگان آبان و هواپیمای اوکراینی
|
نقدها و نظرات
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید البته استاد محترم ایراد قافیه داشت که اینگونه شد گر بر خود و این شهر نبارم به چه ارزم هی اشک در این خاک نکارم به چه ارزم بر آب و هوا خون تو جاریست ولی من از خون تو گر شرم ندارم به چه ارزم #بداهه | |
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید | |
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید سینه ی خسته از آه سحرم می سوزد زدی آتش به دلم ،بال و پرم می سوزد همچو پاییز پر از حسرت دیدار بهار در خزان مانده و شوق سفرم می سوزد | |
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید | |
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید | |
|
درودوعرض استاد بزرگوار مهرتان را سپاس بزرگوارید در پس پرده ی اندوه خیابان قامت بر افراشتم کسی به فریب گلویی بیاراست و صدایی نا سازگار شلیک کرد و ما به آهی ناچیز فرو ریختم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.