من مرد خانه هستم با قدرت و صلابت

من مرد خانه هستم با قدرت و صلابت
گفتم عیال چایی امانشد اجابت

بر حفظ هیبت خود دادی زدم سر او
تابه ز مطبخ امد بر صورتم اصابت

جنبید فکِّ همسر ، سر کوفتش شروع شد
حرفم ز سیب خورده توبه شد و انابت

گفتا ز باجناقم، از بنز زیر پایش
تویک ژیان کهنه،، بر رجعت و ذهابت

دیشب فلان کبابی ششلیک خورده کبری
اما نخورده ام من یک سیخ از بنابت

مانده حساب لیلا شش صفر پیش رویش
اما ته حسابم شپش کند رقابت

سرویس زر خریده همسایه جان زنش را
آیا مرا خریدی جنس حلب جنابت؟؟

حق سخن گرفتم گفتم خموش همسر
گویا که کارت بانکی باشد فقط جوابت

تا این سخن شنید او بوسی حواله ام شد
گفتم چه شد عزیزم سرکوفت و عتابت

گفتا تو عشق وجانی ای یار مهربانم
من هم همیشه هستم آن یار،پا رکابت

او رفت و من نگاهی از پشت سر نمودم
گویی که عشق لیلی در خود کند مذابت

آسایشت به خانه تفسیر این کلام است
پولی که خواسته بودی واریز شد حسابت