سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      دعای حضرت سلیمان

      شعری از

      بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

      از دفتر هیوا در باد نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱ ۱۴:۱۱ شماره ثبت ۸۰۹۴
        بازدید : ۷۹۵   |    نظرات : ۱۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      هیچ به چنته ندارم

      جز این خیال ساده ی سرگردان

      که در هول و ولای رسیدنی موهوم

      به انسجام دختر آسمان و

      گریز از این چنگ پر هوای زهره و

      خیال کال واژه

      در دهان گَس اینهمه رؤیا

      اینهمه سکوت ساده ی سنگین

      هی رفته و دوباره

      خالی باز گشته ام .

      هیچگاه ؛

      برای رفتن، اینهمه مشتاق نبوده ام .

      کاش وبال اینهمه ستارهنمی شدم و

      به اندک احتمال حادثه هم که بود

      کسی می آمد و

      راه اینهمه کهکشان بی نشان را

      نشانم می داد .

      قانع ام ، گلم .

       قانع ؛ حتی به کور سوی سها و

      نغمه ی دلتنگی های دختر دریا .

      من خوشه چین  همین واژه های ساده ام .

      امّا

      با درد اینهمه ستاره ی نامراد

      زوزه های ممتد باد

      وفلاکت اینهمه بافه آشنایم .

      شاید باورت نشود،

      امّا

      کوه از نزدیکان پدرم بود

      و اسب

      همزادی دور و دراز

      که در حوالی آخرین کوچ ایل

      جامانده واز آن پس

      ردّش بر مازه ی هیچ دامنه ای یافت نشد .

      اصلا بی خیال

      می خواهم اگر اجازه بدهید

      در حوالی همین دل شوره های پی در پی

      زیر سایه ی سکوت ساکت صنوبر ها

      لختی برای آرامش این خیال سرگردان

      دعای حضرت سلیمان بخوانم .

      گم شده ام در توهُم اینهمه ناممکن

      اینهمه راه نرفته

      که به هیچستانی از تو ختم می شود .

      می خواهم بنشینم کنار همین دل پر در د و

      پسین اندوه بار بوتیمار

      عودی روشن کنم و

      برای روزهای معصیتم

      استغفار

      شاید کسی بیاید و

      کلید تمام قفل های بسته ی جهان را

      بیاورد .

      آنگاه

      اینهمه دلشوره و تردید

      چه شیرین است

      هیوا !!!

       

                     بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

                   شاهین شهر : 18/ 4 / 1391

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2