چهارشنبه ۲۸ آذر
جنگ صفین و خوارج نهروان شعری از حاج مهدی عاطف
از دفتر آیینی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۴۴ شماره ثبت ۸۰۸۵۷
بازدید : ۱۰۳۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حاج مهدی عاطف
|
جریان زندگی مولایمان بعد از رحلت نبی اکرم(ص)
به بو سفیان شام را آن سه خلیفه
دادند حق السکوت از روی کینه
بو سفیان که راس فتنه ها بود
چقدر ناراحتی ایجاد بنمود
پسر هند جگر خوار آن نگون بخت
حکومت کرد بیست سال آن عنصر پست
چقدر ظلم و ستم بر مسلمین کرد
همه خمس و غنائم ملک خود کرد
به کل چیزی به عثمان هم نمی داد
برای قتل او امداد نمیداد
چو مولا حاکم و فرمان روا بود
اول این عنصر پست عزل بنمود
گفتند صلاح نیست اول کار
کمی صبر تا شود محکم بن کار
فرمود به امر من حتی یک نیمروز
ستمگر را کنم تایید وای از آن روز
چو حکم عزل خود از شام را دید
بنای جنگ نهاد بر خود بلرزید
با چندین ده هزار مردان بی دین
روان شد سوی کوفه دشت صفین
از آنسو هم علی آماده رزم
بیامد تا شدند رو در روی هم
هیجده ماه طول کشید این جنگ خونبار
نزدیک هزم شدند آن قوم مکار
قرآن ها بر سر نیزه نمودند
قبول حکم قرآن می نمودند
چقدر خون جگر دادند به مولا
نزدیک بود تا کشند او را وا ویلا
رویم تاریخ خوانیم و بگرییم
بجای اشک باید خون بگرییم
چه مظلومی در عالم مثل او بود
ز دست لشکر خود در عذاب بود
بهر تقدیر کردند هر چه کردند
ز نو جنگ خوارج جعل کردند
خوارج گفتند علی گردید کافر
چرا حکم حکم را گشت تابع
نزدیک نه هزار از جیش مولا
شدند حاضر به جنگ با شور و غوغا
با حرف و گفتگو پنج هزار شان
پشیمان گشته برگشتند به ایشان
ولیکن چهار هزار در کفر ماندند
تمامی کشته جز نه تن که ماندند
از آن نه تن شقی اولین و آخرین بود
ابن ملجم که بد بخت ترین روی زمین بود
به صبح نوزده ماه مبارک
بزد آن بی حیای نا مبارک
به فرق حق پرست حق نگهدار
به شمشیری که با زهر آب میداد
ندای پیک حق در کون پیچید
که ارکان جهان نابود گردید
همه جن وملک گشتند عزادار
فضای کوفه پر از داد و فریاد
همه ناپاک زادان شاد گشتند
گروه شامیان دلشاد گشتند
زنان شتر سوار اندر مدینه
که روح ناپاکشان پر بود ز کینه
نشستند دف زدند شادی نمودند
عجب نیست گشت ظاهر آنچه بودند
همه رفتند و نابود چون کف آب
علی و آل او چون ماه و مهتاب
کسی را گر خدایش یار باشد
چه غم گر دشمنش بسیار باشد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود