سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ؟؟؟؟

        شعری از

        عیسی نصراللهی ( سپیدار )

        از دفتر نرگس نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۸ ۰۰:۴۱ شماره ثبت ۸۰۷۵۹
          بازدید : ۲۶۰۱   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی ( سپیدار )

        شعرت اول:
        ____________________________
        گفتی به من آن عشقِ بزرگت زِ سراب است
        افسانه یِ افسونِ تو از ریشه، عذاب است
        فریاد زدم که ای گُلِ نسرینِ نخستین:
        غمنامه یِ غمگینِ من از سمتِ جناب است
        شیرینِ  مَنی یا که در آن بیشه یِ فرهاد :
        خونابِه، به کام است و دلِ تیشه،خراب است؟

        تا کی به خودم بگویَم اقبالِ من هستی؟
        وقتی که دلم در عطشِ غُصه یِ آب است
        من تشنه یِ  دیدارِ تو و چشمه یِ نابَم
        در پیشِ تو آیا سخن از تُنگِ شراب است؟
        بیدار که گشتم  همه تصویرِ تو دیدم
        تو پیشِ منی یا"گُلِ من"،خیالِ خواب است؟
        ای عشق،بگو چیست که دائم بَرَم هستی
        یا شایعه و گیسِ تو و قصه یِ تاب است؟
        تابیدن و رقصیدن و لغزیدنِ گیسو
        در دادگَهِ عشق،خودَش،حَکمِ صواب است
        ____________________________
        شعرِ دوم:

         
        منم پویان و ناپیدا
        زِ استثنایِ فرداها
        سرِ ترس و توحش
        یا قیامی بی فروغ از مهربانی ها
        زنی آبستنِ نوزاییِ خویش است
        دو مردِ جنگلی آورده اند اینک:
        نمادِ سالیانِ مردی و مردانگیشان را
        فتاده اسلحه
        لیکن
        زِ شهرِ همهمه:
        بُردند
        دو سیب از تلخیِ افیونیِ تاریخِ باور را
        خیابان بود و تنهایی
        زمان یک مرحله درد و زمین تسلیمِ نازایی
        زنی آبستنِ تنهاییِ خویشی
        میانِ شرطهایِ مردِ همسایه
        تو گویی قصه یِ نوح است
        و
        سیل
        و
        غرقِ دنیایِ کِرَکْ
        یا
        بَنگ و بینگ و
        نسلهایِ سرد و افسرده
        فتاده اسلحه با چهره ای رنجور و پژمرده
        خدایِ ایلیاتیهایِ آبستن
        زمینش یک سطوحِ جنگِ نااِستا
        همین است رمزِ کالِ قرمزِ گلهایِ پوسیده:
        سزایِ مرگِ قابیل
        و
        ندایِ شرمِ مریم ها
        ___________________________

        عیسی نصراللهی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۵۰
        دلنشین و زیباست خندانک خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی ناصری(عین)
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۵۶
        سلام درود خندانک خندانک خندانک
        بسیار عالی سروده اید خندانک خندانک خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۱
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۱۰
        درودها شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۱۰
        سلام و درود..🌹
        زیبا بود.پایا باشید.
        "گفتی به من آن عشقِ بزرگت زِ سراب است
        افسانه یِ افسونِ تو از ریشه، عذاب است"
        🌹🌹🌹🌹
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سید احسان موسوی ( سام )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۲۸
        احسنت جناب سپیدار خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۵۲
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۲۵
        سلام :

        درود بر شما سپیدار عزیز
        کم پیدایید استاد...
        ---------------------------------------- خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۳
        سلام و درود

        هستیم استاد عزیز

        کمی دغدغه و مشغله و...

        سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۵
        _______________________________

        باز این زلزله اُفتاده به کاشانه یِ الوند
        نَرَهاندی گِرِه از چهره یِ زیبایِ دماوند ؟

        بِتِکان گیسِ هویدا شده یِ روسَری ات را
        هان،ای دُختِ پَریشیده یِ افسونگرِ اَروَند

        _______________________________

        شعر_ عیسی نصراللهی

         
        تقدیم به شما
        ارسال پاسخ
        پیمان اسماعیل وندی (کهخدا)
        چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۳:۱۷
        درود بر شما
        بسیار زیباست
        خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۳
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۰۱
        سلام‌ودرود

        دلنشین‌بود خندانک خندانک
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۲۵
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4