يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمد صبوحی(صبو)
آخرین اشعار ناب محمد صبوحی(صبو)
|
حال مردم این سرزمین خوب نیست
سوز سرما نابودشان کرده
ناامید از آینده
در قهقرای این جاده
در پی یک ذره دلخوشی اما
قد خمیده اش کرده
پیرزن بینوای این خانه
از فقر از دستان خالیش می گفت
دستانی که شکاف عمیقی بودش
در میان رد زخمهایش
که چه این روزگار بر سرش آورد
در این هفتاد و اندی سال عمرش
از تحجر ها و تبعیضا
از نامردمی های بسیار
از جوان رعنایش سخن میگفت
این پیرزن دلشکسته ی محزون
که رفت و جنگید و بشد گمنام
و اینگونه نوعروسش بماند تنها
اشک مادر سرازیر بود
داغ دلم شد بیشتر
آنهمه امید و تلاش و ایثار شد چه
اندکی که اندیشیدم دیدم آری
شکم دزدان این خاک بشد فربه
حال مردم این سرزمین خوب نیست
سوز سرما نابودشان کرده
چون آن پدر قدخمیده ی لرزان
که از فقر به خدا شکایت داشت
سوز سرما نابودش کرده
چون سروی بلند قامت اما لرزان
غم جانسوزی در سینه اش نهان می داشت
که چه خونها برای این ملک داده
از پسرانش برایم میگفت
که چگونه پرپر گشتن در خون
لبخندی زد و راضی بود از راهش
اما زیر لب حرفی داشت
از آه و نفرین آن گرگان
که حق این پدر این نیست
اینگونه سوختن در این سرما
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از لطف شما استاد عزیز🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی تسلیت باد