سه شنبه ۱۵ آبان
بوی یار شعری از محمد صبوحی(صبو)
از دفتر الی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸ ۰۲:۴۶ شماره ثبت ۸۰۲۰۲
بازدید : ۳۸۸ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر محمد صبوحی(صبو)
آخرین اشعار ناب محمد صبوحی(صبو)
|
زندگی داستان زیبایست
از آمدن و رفتن ها
از بودن و نبود ها
از رسیدن و هجران ها
از فصل زیبای پاییزی
فصل عاشق و دیوانه بودنها
اندر حکایت امروزم گویم
داستان آن پاییز بی مهر یکسال پیش
و شروع داستانم اینجا خواهد بود
آمدن آن یار زیبارو
نوشیدن از شراب گوارای چشمه ی کوثر
آن دختر زاهد پاکدامن
یادم آید که آمدنش چون خورشید
به یکباره روشن کرد دنیایم
روحی تازه دمیده شد بر جانم
از آن غمزه ی نگاه چون آهویش
آری این دیوانه ی عاشق من بودم
که در آشکار و نهان بوسها میزدم بر رویش
می گذشت روزگاز عاشقی از پی هم
روزها چون برق زدنی اندک
هفتها چون دقایقی ناچیز
باهم بودنها چقد زیبا اما
فاصله ها افتاد و سوزاند دل عاشق را
ماه عشقمان ماه مهر حتی
در فراق و غم هجران یار می گذشت اینبار
ماه اول بی ثمر بگذشت اما
انگار که مهری نبودش در یار
ماه دوم دیداری اندک اما
دمیده روحی دوباره در این عاشق
آغوشی اندک ولی پر مهر بود
جان داد عاشق دلخسته ی ما را
آذر اما ماه عاشقی بودش
ماه تند و داغ آغوش آن یار
ماه جذاب خنده های تاهل وار
آغوش های پر مهر تعهد وار
ماه من و دیدار چشمان زیبای آن یار
شب وصال ، شب پایان آن غم ها
شب پایان هجران ها
شب شروع آن کبودی ها
خدا را شکر میگویم چون اینبار
زندگی داستان زیبای برایم ساخت
از آمدن از نرفتن ها
از بودن و اینبار از ماندن ها ...
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس فراوان بسیار خوشحال هستم از حضور در جمع اساتیدی چون شما 🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
به جمع ماخوش آمدید