شنبه ۸ دی
دیوار غم شعری از کاوه گرشاسبی
از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۱۱ شماره ثبت ۷۹۲۸۸
بازدید : ۳۲۲ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب کاوه گرشاسبی
|
من از پشت دیوار غم آمدم
من از پیش ظلم و ستم آمدم
من از بین خلق خدا ناشناس
من از دردی که داشتم آمدم
من از شهر بی رنگ و رو آمدم
از آن خاک بی آبرو آمدم
من از زیر بار گناه وطن
من از راه بی سمت و سو آمدم
من از غربت کبریا آمدم
من از سرزمین ریا آمدم
من از کوچه ی تنگ و بن بست غم
من از کشور آریا آمدم
من از بین افکار بد آمدم
ز قوم بی فکر و خِرَد آمدم
من از جمع فقیران فکر
ز دزدان داد و ستد آمدم
من از میهن بی صدا آمدم
من از بین یک مشت گدا آمدم
من از حسرت یک وجب زندگی
برای سخن با خدا آمدم
خدایی که گفتند ، بخشنده است
و راه نجاتی برای بنده است
کسی که برای تمام جهان
بزرگ و رحیم و برازنده است
خدایا کجایی که درمانده ایم
میان زمین و هوا مانده ایم
جهان را کجا میتوانیم نشست
از اینجا و از هر طرف رانده ایم
کمک کن خدایا که بیداد شد
که شیطان ز نوع بشر شاد شد
تمام دعاهایمان بی جواب
گناه و گنهکاری آزاد شد
خدایا کنون عشقمان آب شد
دگر روح بیدارمان خواب شد
کجا دل فرو ریخت ، کجا زندگی؟
دل از سردی روح چه بی تاب شد
خدایا در اینجا دل آواره است
میان غم و گریه ، بی چاره است
چه شد عاشقی را ربودند ز دل
چرا جامه ی میهنم پاره است
چرا خیر و سعادت پریشان شدند؟
و دلها خالی از عشق و ایمان شدند؟
به جای ستایش برای خدا
تمام مردم شهر گریان شدند
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم بخاطر توجه و راهنماییتون ، به روی چشم حتما اعمال میکنم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
افرین
شعری که ادم را ترغیب می کند به خواندن ادامه ی آن بخاطر مضمون زیبایش
فقط چند جا اشکال کوتاهی داشت در وزن
ز قوم بدون خرد امدم شاید بهتر باشد
همچنین بیت چرا خیر و سعادت....