يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر معصومه فیروزی کریانی
آخرین اشعار ناب معصومه فیروزی کریانی
|
به وقت دلتنگی دوست داری با صمیمی ترین دوستت حرف بزنی واز دلتنگیهات بگی تا شاید آروم بگیری و از دلتنگیهات کم بشه ولی آیا دوستت می تونه دلتنگیهات رو همچون راز تو سینه ای خودش نگه داره؟ آیا دوستت می تونه سنگ صبوری باشه برای دلتنگیهات و آنها رو تو صندوقچه ای دلش پنهان کنه؟آیا دوستت می تونه برای دلتنگیهات بهترین رازدار باشه؟ زمانه ای عجیبی شده کسی رو که بهترین دوست خودت می دونی نتونی باهاش حرف بزنی و از دلتنگیهات براش بگی،دوستی که خودش از دلتنگیهاش برات حرف زد و تو براش بهترین رازدار بودی.دوستی که تو براش بهترین سنگ صبور بودی.دوستی که از دلتنگیهاش گفت و تو آنها را در صندوقچه ای دلت پنهان کردی اما او حالا دارد برات بیگانه می شود، بیگانه مثل این که تا حالا او را ندیده ای و نمی شناسی چون نمی توانی از دلتنگیهات براش حرف بزنی دوست عزیزم چرا با حرف هات از دلتنگیهام کم نکردی هیچ روز به روز به آن اضافه هم کردی می خواهم بدانم چرا؟...... چرا؟.......
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود