سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آذر 1403
    12 جمادى الثانية 1446
      Thursday 12 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ آذر

        بازیگر

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۰۶:۳۰ شماره ثبت ۷۸۶۲۱
          بازدید : ۴۸۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        بازیگر 
         
        گفت : ازعمق وجودت تو بخند
        خندید
        پسندید
        گفت : ازعمق وجودت گریه کن
        خوب گریه کرد
        بیشتر پسندید
        گفت ازعمق وجودت گوش کن متنی که میخوانم ، تو اجرا کن
        خوب گوش دادش ، عالی اجرا کرد
        بیشترازقبلش پسندید
        گفت : قبولی ، کار وی را کاملاً او می پسندید
         
        پرسید : پیشه ات بازیگریست ؟
        گفت : اولین بارست ، بازی درونِ خون من جاریست
         
        چند ماه طی شد زهمکاری
        وقتی می دید کار او را ، پیش خود میگفت : عجب کاری ،
        واقعاً او یک هنر پیشه ست
        او به تنهایی خودش یک فیلم را بیش است
        هر روز بیشتر از دیروز، او را می پسندید 
        در عمق وجودش ، او هنر را جاری چون رودی عظیم می دید ،
        کارشان بالا گرفت و از پسندیدن گذشت ، طوری که او را میپرستید
         
        گفت : واله ام کردی ، می خواهم تو را ، زود ازدواج کردند
        برای این مهم ، صبرهم نکردند
         
        " حالا اولین ماهست "
        گفت : اخلاقت چقدر تندست
        خندید
        نپسندید
        گفت : خنده های خوشگلت کو ؟  
        بغض کرد او ،
        لوس بازی های او بس کودکانه بود ،
        او بدش آمد ، اصلاً نپسندید
         
        در فیلمنامه ، هرچه بودش ، بی کم وکاست ، بازی میکرد
        ولی در زندگیه واقعی برعکس بود ، لجبازی میکرد
         
        چمدانها کنار درب نشان رفتنش بود
        هماهنگی نکرد با همسرش ، این عادتش بود
        زمانی که خیال خام او داشت همسرش را راضی میکرد
        بازیگرِه ، فیلم جدایی را  برایش بازی میکرد
         
        گفت : دیوانه شدم ، مثل عروسکها چقدر مصنوعی هستی ؟
        در زندگیه واقعی گاه ، خواب وحشتناک و گاهی رؤیا هستی
         
        چرا اینجورئی تو ، قلب نداری ؟ واقعی نیستی ؟
        رؤیا پردازیَت را دوست ندارم خیلی بیرحمی ، رفیق نیستی
         
        چرا در وقت احساسِ حقیقی ، در زناشوئی ،
        بدونِ حس و احساسی ؟
        خانه جای بازی نیست عمرم ، عزیزجان من ، والا هنرمندم ،
        تو را در نقشهایت دیده ام ،
        پرحس و احساسی
        بازی میکنی با من ؟
        اونم با همسرت ، با من ؟
         
        گفت : مگر بازیه زیبایم دلیل انتخابت نیست
        نمیدانی شغل من بازیست ؟
        چرا خاموش گشتی ، بگو دیگه
        بگو با من ، کارگردانم ، بگو اینرا که : هست یا نیست ؟             
         
        بهمن بیدقی 98
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۸:۳۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۷
        باعرض سلام و احترام
        ممنون از لطف بیکرانتان ، سپاس
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۹:۲۹
        درود بر شما خندانک
        عجب! خندانک
        عالی بود خندانک خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۹
        با سلام و عرض ارادت
        ممنون از نگاه پر محبتتان ،
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        بسیار عالی نوشتید
        احسنت
        درودبرشما بزرگوار
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۵۱
        با سلام و احترام
        ممنون از لطف بیحدتان ،
        خیلی لطف دارید
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۱۸
        سلام شاعربزرگوار
        درودتان زیبا وقشنگ بود
        احسنت مرحبا
        درپناه حق باشید باخانواده آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۵۴
        با سلام و عرض ادب
        ممنونم از نگاه ارزشمندتان
        سپاسگزارم ،
        سلامت باشید با خانواده محترم انشاءالله
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1