پنجشنبه ۶ دی
|
آخرین اشعار ناب نیره جهان بین
|
چشمهایت که در این عشق جسورم کردند
پس چرا دستخوش نقطهی کورم کردند
آنقدر ساکت و آرام و نجیبم اما
پشت این ظاهر آرام ، شرورم کردند
من که افتاده و با خاک مساوی بودم
بارها متهم کبر و غرورم کردند
دستهایم که نمک را نچشیدند ، چرا
در تمنای تنت پر شر و شورم کردند
خواستم شاد بمانم به کنارت که نشد
غصهها باز نوشتند و مرورم کردند
بغض در راه عبورش به گلویم ترکید
اشکها آتشی از جنس تنورم کردند
هرچه فریاد زدم درد مرا نشنیدی
گوشهایت به غلط شک به شعورم کردند
من فقط عاشق چشمان تو بودم ، دگران
متهم بر گنه فسق و فجورم کردند
چون نمیخواستم از خواستهام رد بشوم
ملتزم بر گذر از خط عبورم کردند
دست و پا میزدم و باز فرو میرفتم
با صفات بد مرداب چه جورم کردند
در جوانی که به صد آرزوی خام گذشت
دردها ، زودتر آمادهی گورم کردند
آن قدر سعی نمودم به تو نزدیک شوم
عاقبت فاصلهها از تو چه دورم کردند
هرچه بیتاب شدم بر دل سنگت ننشست
آخر آن سنگدلیها چه صبورم کردند
نیره جهانبین
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبانوجان
شعربسیارزیبایی خواندم
احسنت