يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
تو تمنای صادق پنجره هایی
میگشایمت شبی
چون هدیه ی نور
رو به سویهای خاموش رهبانی ..
در هجوم موهوم کلمه
در عفونت رندانه ی عقل
تا سلسله هایی خفته
تا فرداها
.
.
.
تو رنج دودمان خزانی
در آواهای فولکلور
تو شارش گرم خدایانی در خاک
آری
روزی در دستهای نازنینت
گلهای سرخ خواهم کاشت
و با بلاهت زرد خوشه ی گندم...
به زخم کارگران سرزمین مادری فکر میکنم
در نازکای دلم
سالهاست
زنی توده میزاید
بر دهانم
دوشیزه ای قفلی از تیتانیوم دارد
و باغ سوخته ی چشمهایم هنوز
حوض فیروزه فامی ماهیانی کولیست...
تو لانه میکنی در دلم
تا برف
تا انتشار سرخفام انار
تا کوچ مرغان وحشی عارف
میدانم
در عصب سایه های سیاه شوکران میریزی
تو پرنده های کوچک عشق را
بی پیراهن اندوه میخوانی
به لحن تماشاخانه ها
بی رنگ
با جفت مست زیباشان
عریان و رها
تو مشرق مهربانی
در نبوغ ناباور تاکستانها
با هر بوسه
به بادهای تعلق ذکات میبخشی
و عطرزارها از گوشه ی لبهایت بیرون میزند
بیا
مردانی بلند
از عنفوان خیابانهای خیس آمده اند
تا ساعت مرگ
افسوس
هیچ کس به لحن مبعوث تنفروش پیر گوش نداد
همو بود که میگفت
هیچ دردی زاده ی انسان نیست
بیا پرومته
بیا و گله ی مبعوث مادیانهای رسته را هی کن
بیا
در تهوع الکل
در ذات مادینگی شب
مستزادی زیبا بخوان
تا کرانه ی شوخ دریا
بیا
تا ناکجای آبادیها
هنوز
دیوارهای شعله و خون برپاست..
2014
|