پنجشنبه ۶ دی
|
آخرین اشعار ناب نیره جهان بین
|
"آمدی جانم بقربانت" ولیکن دیر شد
" بیوفا "رویای من با رفتنت تعبیر شد
آنقَدَر من ماندم و تنهایی و ناباوری
روح من تنها شد و در انزوایش پیر شد
هرچه از دستم برفت و هرچه از عمرم گذشت
آرزوهایم همه قربانی تقدیر شد
آن همه اصرار کردم تا بمانی ای دریغ
آن همه اصرارهایم حاصلش تحقیر شد
شعر میگفتم تو را پابند اشعارم کنم
حیف از آن ابیات و اشعاری که بیتاثیر شد
هی غزل پشت غزل گفتم برای چشم تو
واژههایم جمله با اندوه و غم درگیر شد
قاب عکست را نشاندم روی دیوار دلم
عاقبت دیوار هم دیوانهی تصویر شد
دادهام عمری نوید دیدنت بر خانهام
زین همه امروز و فردا خانه هم دلگیر شد
عاقبت انکار کردی بعد از آن اقرارها
آیههای یاس با انکار تو تفسیر شد
خام هستم من اگر فکر رهایی میکنم
پای دل بر عشق نافرجام تو زنجیر شد
تا که آزادش کنی هر روز حبسش میکنی
عاقبت مرغ دلم از زندگانی سیر شد
نیره جهانبین
درود بر روح بزرگ شهریار شعر ایران زمین
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس ممنونم از توضیحات و راهنمایی شما استاد بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود