پر میکشد مرغ دلم، اندر هوای دیدنت
دزدانه دیدت میزنم در موقع گل چیدنت
وقتی خرامان میروی،همراهت این دل میرود
دل میبرد ای نازنین، در باغِ گل، خندیدنت
هوش از سرِ دنیا بَرَد، دنیای شور انگیز تو
هنگامه میگردد به پا،هنگامه ی رقصیدنت
بالا بلند ابرو کمان، یک دانه ای تو بی گمان
دنیا بسان مادری، می خندد از بالیدنت
بارانی از مهر و وفا، باریده ای جانا به ما
هفت آسمان، حیران شده،از نحوه ی باریدنت
خالی به لب داری سیاه ، خالی کنی دل از گناه
در خواب دارد لذتی،از خالِ لب بوسیدنت
این دل گرفتار تو شد، تا عاشق زار تو شد
یک دم تحمل کی کند، یار دگر بگزیدنت
بلبل غزلخوان از تو شد،شادیِّ بُستان از تو شد
میبالد هر یاری به خود،از حس خوب بودنت
دوباره عطر حضورت گرفته صحرا را به جشن این همه لاله ،تویی که مهمانی بیا و بر سر چشم ترم قدم بگذار بیا و رد شو از این کوچه های بارانی__ ) ؟؟ ) ___________________________________
درود بسیار عالی ایکاش بیت آخر از قافیه خارج نمیشد اگر مصرع اول غزل را در آخر هم تکرار میکردید هم رفع نقص وهم اینکه بسیار زیباتر مشد
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.