سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        قانون

        شعری از

        رامین مهبودی

        از دفتر حرف دل نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۵۳ شماره ثبت ۷۵۸۱۱
          بازدید : ۸۵۱   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رامین مهبودی
        آخرین اشعار ناب رامین مهبودی


        شب است و تاریکی مطلق
        چشم ها را می بندی و می خوابی
        چشمهایت را باز می کنی
        صبح شده
        و خبری از تاریکی نیست
        اینکه در بعضی جاها روز نمی شود و در بعضی جاها شب هم بماند
        و این یک قانون است
        قانون کهکشان،قانون زمین
        صبحانه میخوری
        چای می نوشی
        و کارهایت را انجام میدهی
        پی درآمدی از خانه بیرون میروی
        حالا حلال و حرامش هم بماند
        و این یک قانون است
        قانون آدمها
        آدمها با همدیگر برخورد می کنند
        با هم صحبت میکنند
        تعامل میکنند،معامله میکنند
        حال اینکه بعضی ها منزوی اند
        بعضی ها چشم دیدن آدمهای دیگر را ندارند
        و اینکه بعضی ها سر همدیگر را کلاه میگذارند بماند
        و این یک قانون است
        قانون جامعه
        ساعت و روز و ماه و فصل و سال
        از پی هم میگذرند
        برای بعضی ها به مراد
        برای بعضی ها نامراد
        یکی امروز خوش است
        یکی به یاد دیروز است
        و دیگری به امید فردا
        خوب یا بد لحظه ها در گذر است
        حال اینکه عده ای زمان برایشان اهمیتی ندارد
        و در پی خلاصی از زمان اند و زندگی بماند
        و این یک قانون است
        قانون زمان
        روزی هوا خوش است
        روزی سرد است و روزی گرم
        گاهی باران می بارد و گاهی نه
        گاهی سبز است و گاهی خشک
        حال اینکه جایی همیشه باران است
        و جایی همیشه خشکیده بماند
        و این یک قانون است
        قانون طبیعت
        انسانها همدیگر را دوست می دارند
        به هم دل می بندد
        تا حدی که عاشق هم می شوند
        مهر می ورزند و محبت می کنند
        حال اینکه کسانی سنگدل اند
        یا اینکه کسانی بی عاطفه اند
        اینکه عده ای کسانی را که دوستشان دارند دوست ندارند
        و یا اینکه خودشیفته اند بماند
        و این یک قانون است
        قانون مهر و محبت
        خدای را سپاس میگویم
        که دست داد و پا چشم و گوش و زبان
        که انسانم آفرید و داد عقل و بیان
        حال اینکه کسانی از این نعمات محرومند بماند
        و این یک قانون است
        قانون آفرینش
        در هر مسئله ای یک بماند هست
        یک انحراف هست
        حال اینکه مسئله ای نانوشته ماند بماند
        و این یک قانون است
        قانون بی قانونی
        ​​​​​
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۳۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۱۹
        درودتان
        زیباااااا
        خندانک خندانک خندانک
        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۱۹:۳۸
        بسیاز زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عنایت الله  ایرانمنش ( م تکخال )
        دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۵۲
        درودتان باد
        بهره فراوان بردم از سروده ی زیبای شما
        در پناه حق موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرغ آمین
        سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۴:۳۰
        درودتا
        بسیار زیبا خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9