جمعه ۲ آذر
قانون شعری از رامین مهبودی
از دفتر حرف دل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۲۳:۵۳ شماره ثبت ۷۵۸۱۱
بازدید : ۸۵۱ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب رامین مهبودی
|
شب است و تاریکی مطلق
چشم ها را می بندی و می خوابی
چشمهایت را باز می کنی
صبح شده
و خبری از تاریکی نیست
اینکه در بعضی جاها روز نمی شود و در بعضی جاها شب هم بماند
و این یک قانون است
قانون کهکشان،قانون زمین
صبحانه میخوری
چای می نوشی
و کارهایت را انجام میدهی
پی درآمدی از خانه بیرون میروی
حالا حلال و حرامش هم بماند
و این یک قانون است
قانون آدمها
آدمها با همدیگر برخورد می کنند
با هم صحبت میکنند
تعامل میکنند،معامله میکنند
حال اینکه بعضی ها منزوی اند
بعضی ها چشم دیدن آدمهای دیگر را ندارند
و اینکه بعضی ها سر همدیگر را کلاه میگذارند بماند
و این یک قانون است
قانون جامعه
ساعت و روز و ماه و فصل و سال
از پی هم میگذرند
برای بعضی ها به مراد
برای بعضی ها نامراد
یکی امروز خوش است
یکی به یاد دیروز است
و دیگری به امید فردا
خوب یا بد لحظه ها در گذر است
حال اینکه عده ای زمان برایشان اهمیتی ندارد
و در پی خلاصی از زمان اند و زندگی بماند
و این یک قانون است
قانون زمان
روزی هوا خوش است
روزی سرد است و روزی گرم
گاهی باران می بارد و گاهی نه
گاهی سبز است و گاهی خشک
حال اینکه جایی همیشه باران است
و جایی همیشه خشکیده بماند
و این یک قانون است
قانون طبیعت
انسانها همدیگر را دوست می دارند
به هم دل می بندد
تا حدی که عاشق هم می شوند
مهر می ورزند و محبت می کنند
حال اینکه کسانی سنگدل اند
یا اینکه کسانی بی عاطفه اند
اینکه عده ای کسانی را که دوستشان دارند دوست ندارند
و یا اینکه خودشیفته اند بماند
و این یک قانون است
قانون مهر و محبت
خدای را سپاس میگویم
که دست داد و پا چشم و گوش و زبان
که انسانم آفرید و داد عقل و بیان
حال اینکه کسانی از این نعمات محرومند بماند
و این یک قانون است
قانون آفرینش
در هر مسئله ای یک بماند هست
یک انحراف هست
حال اینکه مسئله ای نانوشته ماند بماند
و این یک قانون است
قانون بی قانونی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود