يکشنبه ۲ دی
آسمانی دگر شعری از امین مرکبی ثابت
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ۱۳:۴۷ شماره ثبت ۷۵۴۸۲
بازدید : ۴۵۰ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر امین مرکبی ثابت
آخرین اشعار ناب امین مرکبی ثابت
|
خشمگین
در ته اعماق وجودم ناراحت
من از این کون و مکان دلگیرم
و از این شر جماعت
غمگین
*
در سر سنگین من هر روز
صبحگاه
جملهای میپیچد
که چه بد... باز صبح شد!؟
چشم من از اینجا
در آسمانت هر صبح
نور يأس میبیند
*
مردمی مسخ، خواب آلود...
شهری شده اینجا، مملو از مردار
که نه لبخندی
نه نگاهی مسرور
مردمی مسخ...
خوابیدههای بیدار
*
بوق ممتد ماشین
خبر دزدیها
صادقانهترین حرفها
در این بازار است
طعم این آلودگی انگار
مزهی این مردم بیکار است
*
شاد از این تلخی
مردم
همه در ظاهر خوب
میگذارند کلاهی سرهم
شب که شد، آسوده
سر بر بالین خیال
میگذارند چشم برهم
*
باز هم خشمگین
نجوای من خسته دل و ناراضی
که خدایا
میشود فردا
از مکانی دگر اینبار
خیره در آسمانت شوم، آیا؟
امین مرکبی ثابت
|