تقدیم به ساحت مقدس امام زمان اروحنا له مقدمه الفداه(عج )
تیغی به سر نشست و دل آسمان گرفت
قلب کسی شکست و زمین و زمان گرفت
دست قلم برید و غزل را به غم نوشت
دفتر به گریه آمد و طبع و زبان گرفت
ارکان دین گسسته و چرخ فلک شکست
اشک دو چشم ساکن افلاکیان گرفت
سلطان عشق حبیب پیمبر ولی حق
در محضر رسول خدا آشیان گرفت
مشکی بیاورید و تن عالمی کنید
خیر دعای اهل زمین را، خزان گرفت
حی علی العزا بشتابید شیعیان
دست اجل به دامن رنگین کمان گرفت
حی علی البکاء شب قدرست بی علی
شمشیر خصم سایه ی مهر گران گرفت
ای بوتراب مرد میادین خیر و شر
محراب در جوار شما الامان گرفت
دارد صدای ناله ای بر گوش می رسد
زینب دوباره شیون و آه و فغان گرفت
دستی به روی زخم سر خونی ات بکش
شاید دعای فاطمه ات در جنان گرفت
اینجا کسی برای تو خون گریه می کند
بغض گلوی حضرت صاحب زمان گرفت
روح دعا خیر مناجات ذکر انبیاء
قلبم برای شهر نجف همچنان گرفت
راجی (شعرهایم جاودانه خواهند شد )
پیش تر از لطف دوستان عزیز و نقد اساتید محترم سپاسگزارم..
بسیار زیبا و شورانگیز بود
یا علی مددی