جمعه ۲ آذر
عشق غایب شعری از مسیحا کیوان(اعتراض)
از دفتر دل نوشته نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۱ ۲۲:۱۴ شماره ثبت ۷۳۹۸
بازدید : ۱۰۶۵ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر مسیحا کیوان(اعتراض)
آخرین اشعار ناب مسیحا کیوان(اعتراض)
|
دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر
غــــم . . .؟ حــاضــر
درد. . .؟ حــاضــر
دوری. . .؟ حــاضــر
عــشــق. . .؟غایب
اری عشق سالهاست که دگر غایب است
دور شده است از این دیارو مردمانش
دیگر در هیچ کجای شهر من خبری از عشق نخواهی یافت
نخواهی یافت نانی از عشق به مساوی تقسیم شود
نخواهی دید پیری را با عشق از خیابانی رد کنند
عشق مدتهاست غایب است
اما
تنفر......؟حاضر
از تمام ذره ذره این خاک صدای تنفر می اید
گویا همه از هم نفرت دارند
این یکی سهم دگری می چاپد
ان یکی نان شب میدزدد
همه با هم قهرند
همه باهم دعوا
این چه جایست ای خدا
تو به من سرزمین موعود گفتی
این دگر کجاست؟
حتی تو هم به من دروغ میگوفتی؟
جای ما دگر جداست
میروم در کنج خیالم
میروم در تنهایی خویش
میروم با خود بیندیشم
که ایییییییییییی خدا
تو چرااااااا؟
تو که مومن بودی
تو که در بستر خود تنها بودی
تو که از وسوسه شیطان معصون بودی
عاقبت تو را هم داد فریب
توهم از ما گشتی
من به چه دلخوش باشم
همان بهتر
که روم در قربان گاه
کنم این وسوسیه خویش فدا
فریاد زنم ایییییییییی
مهدی بیا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.