تو این شبهایی که چشام خیسه تو این شب و روزی که بیمارم
میسوزم از تب اما باز میگم خیلی عزیزم دوستت دارم
ساعت نمیخواد بگذره از من از این منی که بی هوا میرم
عشقم برو اما بازم برگرد تا که ببینی بی تو میمیرم
دنیا پره از جاده هایی که
خیسه از احساسی که سر رفته
خندیده هر کی که منو دیده میگه برو قلبت هدر رفته
میگم میمونم پای تقدیرم
تا باز بیای و غصه ها خم شن
تا از سر این شهر ویرونه این سایه های نحس هم کم شن
هر گوشه از قلبم پر از درده من بی تو انگاری که آشوبم
گاهی میپرسی حالمو عشقم با بغض میگم که آره خوبم
خوبم ولی مثل همه خوبها مثل نقابهایی که جا مونده
مثل یه شهر پر فریب از رنگ مثل یه روح از تن جدا مونده
خوبم ولی تفسیر احساسم تو هیچ کتابی نیست میدونم
من گریه ها مو خط خطی کردم من بغض هامو شعر میخونم
شکل یه سیگارم که میسوزه دود دلم پیچیده هر جایی
ای داد ای بیداد ای بی رحم من این طرف تو باز اونجایی
میسوزم و میبینم و میرم میگم که اینجا منتظر موندم
برگرد دیوونه فقط اینجا تنها منم که چشماتو خوندم
شعله
بسیار زیبا بود